مبانی گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته – قسمت نه

 

8 - پیشگامان زمانی می‌توانند در «جایگاه راهبری» (نه رهبری) جنبش‌های دینامیک خودجوش و خودسازمان‌ده و خودرهبر جمعی درون‌زای تکوین یافته از پایین قرار بگیرند که بتوانند «بین دو جبهه نان و آزادی اردوگاه عظیم مستضعفین بالنده جامعه ایران پیوند ایجاد کنند». بی‌شک «عمده کردن حرکت جبهه آزادی، یا برعکس عمده کردن جبهه نان برای پیشگامان خود یک آفت مهم می‌باشد که حاصل‌اش آن خواهد بود که پیشگامان نتوانند راهبری نظری و عملی کنش‌گران دو جبهه بزرگ نان و آزادی را در دست بگیرند.»

9 - «پیشگامان برای تحقق دموکراسی و سوسیالیسم هرگز نباید به انتظار "قطار تاریخ" (آن چنانکه مارکس و مارکسیسم‌ها می‌گویند) بنشینند»؛ زیرا دموکراسی و سوسیالیسم باید توسط «جامعه» از پایین ساخته بشود، نه اینکه جامعه و طبقه کارگر به‌صورت جبری خودبه‌خود می‌توانند به آن دست پیدا کنند؛ به‌عبارت دیگر «دموکراسی و سوسیالیسم را باید ساخت و هرگز به‌صورت خودبه‌خود و جبری حاصل نمی‌شود.»

10 - پیشگام و پیشگامان هرگز نباید نسبت به جنبش‌های «مطالبه‌گر» جامعه (اعم از صنفی و مدنی) بی تفاوت باشند، چراکه این جنبش‌های مطالباتی خودجوش و خودسازمان‌ده و خودرهبر دینامیک جمعی تکوین یافته از پایین «هر لحظه پتانسیل تحول به جنبش سیاسی آن هم به‌صورت دینامیک دارند.»

11 - جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 44 سال گذشته، در برابر ولایت فقیه و رژیم مطلقه فقاهت حاکم (که «حکومت را نهاد آسمانی می‌دانندنه نهاد بشری» و وظیفه حکومت را «اجرای شریعت» می‌دانند نه اجرای «قوانین مصوبه مجلس مردمی آن هم به‌شکل دموکراتیک»؛ و «حق ویژه‌ای» برای روحانیت در حکومت قائل هستند و برای حکومت «دین رسمی» قائل هستند و حکومت نسبت به همه ادیان جامعه یکسان نیست) بر این باور بوده است که:

الف – حکومت «نهاد بشری است، نه نهاد آسمانی.»

ب – حکومت «مجری قوانین مصوبه مردم به‌صورت دموکراتیک است، نه مجری احکام شریعت.»

ج – «روحانیت حق ویژه‌ای در حکومت ندارند.»

د - حکومت «نسبت به همه ادیان جامعه موضع یکسان دارد.»

12 - در موضع‌گیری سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از بعد از شکست انقلاب 57 توسط رهبری خمینی و روحانیت حواریون‌اش:

اولاً از همان آغاز اعلام کردیم که «قدرت سیاسی دست ارتجاع و هسته سخت رژیم هست نه دست لیبرال‌ها و نهضت آزادی.»

ثانیاً ما از همان آغاز، ما «هسته سخت رژیم را ارتجاع مطرح کردیم نه لیبرال‌ها»؛ و «جنگ لیبرال – ارتجاع از نظر ما جنگ دو جناح حاکمیت بودند.»

ثالثاً از آغاز بر این باور بودیم که «جنگ مسلحانه گروه‌ها چه پیش از خرداد 60 و چه پس از 30 خرداد 60 باعث تثبیت و نهادینه شدن جناح ارتجاع حاکمیت و تکوین رژیم مطلقه فقاهت حاکم می‌گردد.»

رابعاً از همان آغاز سیاست «صدور انقلاب خمینی» در منطقه به‌عنوان «سیاست خارجی» رژیم مطلقه فقاهت حاکم عامل تمامی رویکرد جنگ‌ستیزانه رژیم مطلقه فقاهت حاکم تحلیل کرده‌ایم.

خامسا از همان بدو تکوین یا سال 55 معتقد بودیم که جنبش چریکی در جامعه ایران، گفتمانی شکست خورده می‌باشد و علت شکست این گفتمان هم این بود که «جنبش چریکی به‌جای اینکه بتواند جنبش عظیم توده‌ای جامعه ایران را به حرکت درآورد بدل به جنگ بین سازمان‌های چریکی با رژیم کودتایی و دیکتاتور پهلوی شده‌است». علی ایحال، در همین رابطه بود که معتقد بودیم که در جامعه ایران هرگز «موتور کوچک نمی‌تواند به‌صورت دموکراتیک موتور بزرگ را به حرکت درآورد.»

سادساً از همان خرداد 1355 که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در چارچوب فاز عمودی و سازمانی خود به‌صورت درونی شکل گرفت، معتقد بودیم که «این حرکت از دل شرایط تاریخی – سیاسی – اجتماعی دهه پنجاه حاصل شده‌است». همچنین معتقد بودیم که «حرکت ما از دل حرکت ارشاد شریعتی به‌صورت یک "سنتز جدید" مادیت پیدا کرده است؛ و معتقد بودیم که حرکت ما سنتز جدیدی محصول شکست جنبش چریکی در نیمه اول دهه 50 می‌باشد.»

باری، از مبانی دیگر گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در 47 سال گذشته حیات درونی و برون‌ی خود، چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) اینکه پیوسته و علی الدوام بر این باور بوده‌ایم که «سوسیالیسم در رویکرد ما محصول و حاصل "رادیکالیزه و دموکراتیزه شدن" دموکراسی می‌باشد»؛ که البته معنای دیگر این حرف آن است که در مدت 47 سال گذشته «ما به‌دنبال سوسیالیستی بوده‌ایم که از دموکراسی بیرون بیاید»؛ و این موضوع کاملاً عکس رویکرد کارل مارکس است، چراکه «کارل مارکس به‌دنبال دموکراسی بود که از دل سوسیالیسم شکل بگیرد»؛ و لهذا به همین دلیل بود که او از «سوسیالیسم پرولتریزه با دیکتاتوری پرولتاریا به‌عنوان نظام سیاسی هرگز نتوانست به دموکراسی دست پیدا کند»؛ و البته ریشه این دوگانگی بین رویکرد ما به دموکراسی و سوسیالیسم با رویکرد مارکس در این است که «ما در تحلیل نهایی هم دموکراسی و هم سوسیالیسم بر پایه جامعه تعریف می‌کنیم، در صورتی که مارکس سوسیالیسم را بر پایه رهبری طبقه کارگر و دیکتاتوری پرولتاریا تعریف می‌نماید» که این دو از فرش تا عرش با هم متفاوت می‌باشد.

در همین رابطه است که از نظر ما «دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه یا توزیع عادلانه و دموکراتیک و اجتماعی قدرت و ثروت و اطلاعات در حقیقت تلاشی است، برای پیوند دو پایه اصلی دموکراسی سه مؤلفه‌ای یعنی برابری و آزادی است» به‌بیان‌دیگر «بدون دموکراسی سه مؤلفه‌ای امکان برابری در آزادی برای همه افراد جامعه وجود ندارد». یادآوری می‌کنیم که در این خصوص رابطه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 47 سال گذشته با منظومه معرفتی شریعتی رابطه «گفتمانی» بوده است نه رابطه «آلترناتیوی»؛ زیرا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 47 سال گذشته حرکت خود را در ادامه جنبش روشنگری ارشاد شریعتی می‌دانسته‌است. مع‌هذا، در این رابطه بود که:

اولاً جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 47 سال گذشته مانند معلم کبیرمان شریعتی دموکراسی سوسیالیستی را به‌صورت «جنبشی و حرکت از پایین بدون مشارکت در رقابت برای کسب قدرت سیاسی تبیین می‌کنیم.»

ثانیاً در همین چارچوب است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته مانند شریعتی بین «شریعت» و «دین» تفاوت قائل می‌شوند، چراکه معتقدیم که «شریعت زمان‌پذیر است، اما دین فرا زمانی می‌باشد.»

ثالثاً جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 47 سال گذشته مانند شریعتی بر این باور بوده و هستیم که «دموکراسی بدون دموکراسی اجتماعی، دموکراسی اقتصادی و دموکراسی فرهنگی غیر ممکن می‌باشد.»

رابعاً تفاوت لیبرال دموکراسی با دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای در گفتمان ما بدین ترتیب است که «لیبرال دموکراسی "برابری در آزادی" را نمی‌تواند ایجاد نماید». در این رابطه سؤال کلیدی ما از لیبرال دموکراسی این است که «آیا آزادی برای همه افراد جامعه هست یا نه؟» در دموکراسی سوسیالیستی «برابری در آزادی اصل است، نه خود آزادی» چراکه تا زمانی که «برابری در آزادی در جامعه مبنا نباشد، خود آزادی در جامعه طبقاتی بر علیه آزادی می‌شود.»

خامسا مبانی برنامه دموکراسی سوسیالیستی در گفتمان جنبش پیشگامان مستضعفین ایران عبارتند:

الف – عدالت اجتماعی،

ب – دموکراسی رادیکالیزه شده توسط عدالت اجتماعی یا سوسیالیسم،

ج – ملیت متکثر جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران.

ادامه دارد