جنبش زنان ایران در مسیر رهائی (از ستمهای مضاعف جنسیتی در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی – قضائی، توسط مبارزه عدالتخواهانه و برابریطلبانه) چه چالشهائی پیش روی دارد؟ - نوزدهم
ثالثاً در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در 45 سال گذشته حرکت درونی و برونی خود «آنچنانکه دموکراسی صورت سه مؤلفهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دارد»، خود «سوسیالیسم هم در کادر دموکراسی صورت سه مؤلفهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی دارد»؛ و تنها در کادر این «رویکرد به سوسیالیسم و دموکراسی است که در رویکرد ما تکوین دولت دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای به عنوان یک دولت آلترناتیو در جامعه بزرگ ایران بر پایه شوراهای فراگیر خودجوش و تکوین یافته از پائین امکانپذیر میباشد.»
رابعاً در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «به چالش کشیده شدن مناسبات سرمایهداری رانتی و نفتی حاکم در دولت آلترناتیو دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای، تنها در بستر دموکراسی اجتماعی مبتنی بر شوراهای فراگیر اجتماعی امکانپذیر میباشد، نه توسط دیکتاتوری حزب و طبقه آنچنانکه مارکسیستها از نیمه دوم قرن نوزدهم الی زماننا هذا بر طبل آن میکوبند.»
خامسا در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «سوسیالیسم بدون دموکراسی و بدون شوراهای فراگیر تکوین یافته از پائین یک دروغ بزرگ میباشد، آنچنانکه دروغ بودن این پروژه در قرن بیستم با شکست سوسیالیسم طبقهای مارکسی و حزب – دولت لنینیستی و ارتش خلقی مائوئیستی و چریکی کاستروئیسم برای بشریت روشن گردید.»
سادساً در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای، خود حکومتی و خود مدیریتی تکوین یافته بر پایه شوراهای خودجوش فراگیر به عنوان دولت آلترناتیو، نظامی است که توسط انتخاب همگانی یا کل جامعه توسط انتخابات آزاد همه افراد جامعه بدون استثناء تکو ین پیدا میکند، نه توسط انتخاب حزب یا طبقه خاصی از جامعه بزرگ ایران.»
سابعاً در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «تنها دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای، خود حکومتی و خود مدیریتی است که میتواند به عنوان آلترناتیو جدی مناسبات سرمایهداری رانتی و نفتی و حکومتی و فقاهتی حاکم باشد.»
ثامناً در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای (اجتماعی کردن سه مؤلفه قدرت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی) به عنوان دولت خود حکومتی و خود مدیریتی و آلترناتیو، یک دولت جنبشی و شورائی میباشد، چراکه فاعل اجتماعی تکوین آن علاوه بر جنبشهای اجتماعی (خودآگاهیگر و خودجوش و خودسازمانگر و خودرهبر و دینامیک و تکوین یافته از پائین و مستقل از حاکمیت و جریانهای جامعه سیاسی ایران در داخل و خارج از کشور از راست راست تا چپ چپ) این شوراهای خودجوش و خودسازمانده و فراگیر تکوین یافته از پائین در شرایط انقلابی هستند که به عنوان عضله جامعه بزرگ ایران میتوانند در دولت آلترناتیو دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای در کادر فاعل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی عمل بکنند، نه حزب و طبقه خاصی». به بیان دیگر «در دولت آلترناتیو دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای، خود حزب و یا احزاب هم در عرصه شوراهای خودجوش فراگیر تکوین یافته تعریف میشوند، نه از بالا و نه در عرصه طبقه خاصی که صورت نیابتی پیدا میکند.»
تاسعا در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای به عنوان دولت آلترناتیو خود حکومتی و خود مدیریتی، یک جمهوری اجتماعی استوار بر شوراهای همه جامعه و مردم میباشد، نه جمهوری نیابتی حزبی و طبقهای خاصی» بنابراین دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای (به عنوان دولت آلترناتیو خود حکومتی و خود مدیریتی بر پایه شوراهای فراگیر تکوین یافته از پائین) توسط دموکراسی مشارکتی یا دموکراسی شورائی یا دموکراسی مستقیم شکل میگیرد، نه توسط دموکراسی پارلمانی یا دموکراسی نیابتی.
ح – قدرت فاعل و عضله اجرای استراتژی باید خود جامعه باشد نه نیروهای پیشاهنگی حزبی و ارتش خلقی و چریکی.
34 - پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهیبخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) باید عنایت داشته باشند که:
الف – حضور جامعه زنان ایران در عرصه مشارکت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی شرط اعتلای جامعه مدنی جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبری تکوین یافته از پائین هم در جبهه بزرگ آزادیخواهانه اقشار میانی و هم در جبهه اردوگاه بزرگ کار و زحمت اعماق جامعه بزرگ ایران میباشد. چراکه در غیبت نیمی از صفوف جمعیت ایران هرگز و هرگز جنبشهای اجتماعی مطالبهمحور اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نخواهند توانست توازن قوای میدانی به سود خود تغییر بدهند.
ب – پیشگامان لازم است که توجه داشته باشند که مبارزه با رویکرد مردسالارانه در جامعه ایران باید صورت سه مؤلفهای داشته باشد، یعنی از یک طرف باید توسط حرکت آگاهیگرانه سیاسی با آفت مردسالارانه در میان کنشگران مرد جنبشهای اجتماعی (از جنبش کارگری تا جنبش معلمان و غیره) مبارزه بشود و از طرف دیگر توسط مبارزه ایدئولوژیک. در چارچوب اسلام تطبیقی محمد اقبال و شریعتی و بر پایه شعار «اسلام منهای روحانیت و منهای فقه و فقاهت معلم کبیرمان شریعتی»، اسلام دگماتیست و زنستیز و مردسالارانه هزار ساله حوزههای فقهی و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم که در طول 42 سال گذشته به صورت حقوق و قانون و تکلیف شرعی بر جامعه بزرگ ایران تحمیل شده است را به چالش بکشند و همچنین توسط مبارزه تئوریک و آگاهیگرانه اجتماعی بتوانند حرکت لیبرال فمینیسم مردستیز جریانهای موجسوار خارجنشین را به محاق بکشانند.
ج - همچنین پیشگامان باید عنایت داشته باشند که در عرصه «آسیبشناسی جنبش زنان ایران یکی از آفتهای مهمی که جنبش زنان ایران را تهدید میکند، همین خطر لیبرال فمینیستهای پروغرب موجسوار خارجنشین میباشد که با مطلق کردن ستم حجاب اجباری رژیم مطلقه فقاهتی و طرح شعار سلبی کشف حجاب از بالا و فراخوانی مکانیکی زنان توسط شعارهای آزادیهای یواشکی و یا چهارشنبه سفید و غیره جنبش زنان ایران را به سکتاریست همه جانبه گرفتار کردهاند.»
د - همچنین پیشگامان باید به این امر واقف باشند که «جامعه زنان ایران به علت تحمیل ستمهای چند مؤلفهای جنسیتی و طبقاتی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی (نسبت به دیگر گروههای اجتماعی جامعه بزرگ ایران) از پتانسیل بیشتری جهت رادیکالیزه شدن حرکتشان و قرار گرفتن در جایگاه هژمونی بر جنبشهای اجتماعی برخوردار میباشند.»
ه - و باز به همین ترتیب پیشگامان باید واقف باشند که در تحلیل نهائی «جنبش زنان ایران یک جنبش عدالتطلبانه و یا برابریخواهانه میباشد؛ و در بستر همین رویکرد عدالتطلبانه یا برابریخواهانه است که کنشگران جنبش زنان ایران در این شرایط بر عدالت جنسیتی و رفع تبعیض جنسیتی تکیه محوری میکنند» و باز توسط همین «رویکرد عدالتطلبانه یا برابریخواهانه است که جنبش زنان ایران میتوانند به همگرائی عمودی و افقی در جامعه زنان ایران و دیگر جنبشهای اجتماعی دست پیدا کنند» و همچنین در چارچوب همین «رویکرد عدالتطلبانه یا برابریخواهانه است که کنشگران جنبش زنان ایران شعار دفاع از آزادی و حق انتخاب پوشش برای زنان ایرانی را جایگزین شعار مکانیکی و سکتاریستی کشف حجاب لیبرال فمینیستهای پروغرب موجسوار خارجنشین کردهاند» و باز توسط همین «رویکرد عدالتطلبانه و یا برابریخواهانه کنشگران جنبش زنان ایران است که جنبش زنان ایران نشان دادهاند که مسئله امروز جامعه زنان ایران را تنها در حیطه زنانه کشف حجاب و مبارزه مکانیکی با تحمیل حجاب اجباری (آنچنانکه لیبرال فمینیستهای پروغرب خارجنشین موجسوار بر طبل آن میکوبند) خلاصه نمیشود»؛ و باز به خاطر همین رویکرد عدالتطلبانه یا برابریخواهانه کنشگران جامعه زنان ایران است که جنبش زنان ایران میتواند علاوه بر به چالش کشیدن تبعیض جنسیتی تحمیلی بر جامعه زنان ایران و علاوه بر به چالش کشیدن جایگاه زن ایرانی در دیسکورس اسلام فقاهتی حوزههای فقهی و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم به عنوان شهروند درجه دوم و علاوه بر به چالش کشیدن رویکرد خانهنشین کردن زنان توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و علاوه بر به چالش کشیدن تمامی قوانین زنستیزانه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 42 سال گذشته عمر این رژیم و علاوه بر به چالش کشیدن شکاف عظیم بین نیروی کار زن و مرد در بازار کار رقابتی سرمایهداری رانتی و نفتی و فقاهتی حاکم و علاوه بر به چالش کشیدن دستمزد نابرابر در برابر کار برابر مرد و زن در بستر مناسبات سرمایهداری نفتی و رانتی و فقاهتی حاکم، از همه مهمتر اینکه «جنبش زنان ایران در عرصه رویکرد عدالتطلبانه خود در این شرایط میتوانند خود سرمایهداری رانتی و نفتی و فقاهتی حاکم را هم به صورت ساختاری به چالش بکشند.»
و - پیشگامان (در عرصه استراتژی آگاهیبخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) لازم است که عنایت داشته باشند که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 42 سال گذشته جهت به انحراف کشانیدن مبارزه مطالبهمحور جامعه زنان ایران پیوسته تلاش کرده است که «با سد کردن مسیر آگاهیگری زن ایرانی مطالبات حداقلی و حداکثری زن ایرانی را به خواستهای روبنائی محدود بکند تا توسط آن ریشههای زنستیزانه اسلام فقاهتی و ریشههای نظام سرمایهداری رانتی و نفتی و فقاهتی حاکم را در برابر حمله عدالتطلبانه و برابریخواهانه کنشگران جنبشهای اجتماعی و در رأس آنها جنبش زنان ایران را مصون نگهدارند.»
ز – پیشگامان ضروری است که توجه داشته باشند که جامعه زنان ایران به عنوان بخش عظیمی از جامعه بزرگ ایران در چارچوب مبارزه عدالتطلبانه و یا برابریخواهانه خود دریافتهاند که «دستیابی به مطالباتشان در شرایط امروز جامعه ایران در گرو دستیابی کل جامعه ایران به مطالباتشان میباشد»؛ یعنی هرگز و هرگز «زنان ایرانی نمیتوانند به صورت مکانیکی و جدای از جامعه بزرگ ایران به مطالبات خود دست پیدا کنند.»
ح – همچنین پیشگامان باید تلاش کنند، توسط حرکت آگاهیگرانه خود در جامعه زنان ایران، مانع از جایگزینی آلترناتیوهای ارتجاعی در جنبش زنان ایران بشوند.
ادامه دارد