جنبش زنان ایران در مسیر رهائی (از ستمهای مضاعف جنسیتی در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی – قضائی، توسط مبارزه عدالتخواهانه و برابریطلبانه) چه چالشهائی پیش روی دارد؟ - قسمت نهم
اولاً - امر رهائی زن ایران نه تنها در گرو مبارزه تنگاتنگ آنها در کنار گردانهای جنبشهای اجتماعی (از جنبش کارگران تا جنبش دانشجوئی، جنبش معلمان، جنبش بازنشستگان و غیره) میباشد، بلکه مهمتر از آن اینکه این امر خطیر «در گرو متشکل شدن همراه با امر آگاهیگری و تبلیغ و ترویج و ارتقاء نظری و عملی سطح مبارزات جامعه زنان ایران میباشد.»
ثانیاً - پیشبرد امر مهم تشکلیابی جامعه زنان ایران «در گرو متشکل شدن آنها حول مطالبات صنفی و مدنی و سیاسی به صورت مشخص و کنکرت میباشد.»
ثالثاً - جامعه زنان ایران (اعم از زنان کارگر، زنان کارمند، زنان معلم، زنان پرستار و دیگر زنان زحمتکش اردوگاه بزرگ کار و زحمت ایران) باید «مبارزه ضد آپارتاید جنسیتی خود با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را در بستر مبارزه مطالبهمحور سیاسی و مدنی و صنفی به انجام برسانند، نه به صورت انتزاعی و مکانیکی.»
رابعاً - برای شروع در سازمانیابی خودجوش زنانه (در این شرایط سرکوب و اختناق) کنشگران جامعه زنان ایران باید عنایت داشته باشند که ضمن اینکه این تشکلها باید صورت خودجوش و تکوین یافته از پائین داشته باشند و از شرایط عینی و زندگی روزمره آنها تکوین پیدا کنند، در آغاز لازم است که از گردهمائیهای جمعی خود مثل ارتباطات خانوادگی و دوستی بین خانوادهها که بطور روتین در تماس هستند همچنین محافل دوستانه و جمعهایهای ورزشی و محافل مطالعاتی شروع بکنند.
خامسا - کنشگران جنبش زنان ایران لازم است که توجه داشته باشند که «جنبش زنان ایران بدون تلاش برای پایان دادن به شکاف جنسیتی بین صفوف افقی و عمودی خود این جنبش و جنبشهای اجتماعی دیگر، هرگز نخواهند توانست به همگرائی درونی جهت مبارزه درازمدت برونی با ستمهای مضاعف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی حاکم دست پیدا کنند.»
سادساً - باید توجه داشته باشیم که «کنشگران مرد و زن در عرصههای مختلف جنبشهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در جامعه ایران، دارای مطالبه مشترکی میباشند که تفرقه جنسیتی بین آنها باعث واگرائی بین آنها و مشکل شدن شرایط برای آنها در جهت تغییر توازن قوا در عرصه میدانی و وادار کردن حاکمیت به عقبنشینی در برابر مطالبات آنها میشود.»
سابعاً - بدون تردید در میان زنان شاغل اردوگاه بزرگ کار و زحمت امروز جامعه ایران، «زنان معلم و پرستار و کارگر از پتانسیل بیشتری جهت تحرکات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی برخوردار میباشند.»
ثامناً - باید عنایت داشته باشیم که حتی «خود کنشگران جنبش کارگری ایران هم متأثر از روحیه مردسالارانه امروز جامعه ایران میباشند». به طوری که در این رابطه میتوان داوری کرد که «روحیه مردسالارانه حتی بر همین جنبشهای اجتماعی و جنبش کارگری امروز ایران هم سایه افکنده است»؛ که البته در آسیبشناسی این جنبشها این آسیب مهم باید به چالش کشیده شود.
تاسعا - از آنجائی که «زنان کارگر ایران عمدتاً در کارگاههای کوچک و کارهای خدماتی مشغول به کار میباشند، طبیعی است که متشکل کردن آنها به صورت تشکیلاتی جدای از مردان، امر سازمانیابی برای آنها مشکل میسازد.»
22 - در رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (در طول 42 سال گذشته) «این رژیم در قالب تضاد میان سرشت خصوصی بازتولید زنان (مانند نقش زنان در خانه) و ماهیت اجتماعی زنان (در عرصه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی) پیوسته به دنبال کاهش مشارکت زنان ایران در امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و محدود کردن حرکت آنها در حصار خانه و خانواده بوده است». لذا همین امر باعث گردیده که (در طول 42 سال گذشته عمر این رژیم) گرچه این رژیم جهت سرکوب جنبش زنان ایران به شیوههای مختلف و گوناگونی متوسل شده است، اما در تحلیل نهائی با وجود تمامی تمهیدات «به سرکوب کامل جنبش زنان ایران موفق نشده است» که برای فهم این مهم کافی است که عنایت داشته باشیم که طبق گزارش خبر آنلاین در 24 بهمن ماه سال 94 با وجود اینکه «حضور زنان و دختران در دانشگاههای کشور طی دو دهه اخیر 14 درصد رشد داشته است و سهم زنان ایرانی در آموزش بیشتر شده است، ولی نرخ بیکاری تحمیلی بر زنان ایران در بازده زمانی سالهای 86 تا 90 از 5/29 درصد به 40 درصد افزایش پیدا کرده است، همچنین مشارکت اقتصادی زنان ایرانی در بخش عمومی در دو دهه اخیر از 5/39 درصد به 27 درصد کاهش پیدا کرده است و البته طبق همین گزارش 80 درصد زنان ایران در همین زمان در حصار خانه به سر میبرند»؛ که برای فهم بیشتر جوهر رویکرد رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در راستای مقابله با ورود جامعه زنان ایران به عرصههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، کافی است که به میزان مشارکت دستساز حکومتی زنان در مجلس شورای اسلامی رژیم توجه بکنیم چراکه «تعداد کل نمایندگان زن در 9 دوره این مجلس تنها 50 نفر بوده است، به بیان دیگر در 9 دوره مجلس این رژیم حتی به صورت دستساز و مهندسی شده تنها 50 زن توانستهاند به این مجلس راه پیدا کنند»؛ و البته تحلیل خامنهای در این رابطه بر این امر قرار دارد که: «اینکه با حضور بالای زنان در مناصب اجرائی افتخار کنیم دیدگاهی غلط و در واقع انفعال در برابر گفتمان غربی است. خداوند متعال جنس زن را به گونهای خلق کرده است که برخی امور عاطفی تربیتی و حتی مدیریتی در خانه فقط با ظرافت روحیه زنان قابل انجام است»؛ و باز در همین رابطه خامنهای در جائی دیگر میگوید: «خانهداری و فرزندآوری مجاهدتی بزرگ و هنر زنانه است که توام با صبر عاطفه و احساسات میباشد و اگر توجه لازم به آن صورت پذیرد پیشرفت یک جامعه تضمین خواهد شد.»
23 - در خصوص استثمار اقتصادی جامعه زنان ایران در رژیم مطلقه فقاهتی حاکم باید عنایت داشته باشیم که:
اولاً - بیش از 70 درصد زنان شاغل امروز جامعه زنان ایران، زنان کارگر میباشند و تنها 30 درصد زنان شاغل جامعه زنان ایران، زنان کارمند هستند.
ثانیاً - در خصوص زنان شاغل کارگر جامعه ایران، به علت تبعیض جنسیتی در رژیم مطلقه فقاهتی حاکم «بین زنان شاغل با مردان شاغل تفاوتهائی وجود دارد» که عبارتند از:
الف – نابرابری در نوع کار.
ب – تفاوت در دستمزدهای پائین.
ج – اذیت و آزار و فشار کاری.
ثالثاً - در عرصه تبعیض جنسیتی در جامعه امروز ایران بیش از همه زنان شاغل ایران مورد استثمار اقتصادی قرار دارند تا آنجا که به علت اینکه «اکثریت عظیم زنان شاغل کارگر در کارگاههای کوچک کمتر از ده نفر کار میکنند و یا در کارگاههای غیر رسمی مشغول به کار هستند، نظر به اینکه در دوره دولت سید محمد خاتمی با خارج شدن کارگاههای زیر 10 نفر از مشمولیت قانون کار و بیمههای تأمین اجتماعی این امر سبب شده است که در خصوص اکثریت زنان کارگر شاغل حتی همین حداقل حقوق قانون کار مصوبه شورایعالی کار رژیم هم رعایت نشود»؛ بنابراین باید بگوئیم که «دستمزد بسیار پائین و ساعات کار بالا همراه با محرومیت بخش بزرگی از آنها از بیمه تأمین اجتماعی و حقوق مختص زنان از جمله مرخصی زایمان و یا مهد کودک، از جمله فاکتورهای نمایش دهنده استثمار مضاعف زنان شاغل میباشد.»
رابعاً - مشکلات مشترک مهم زنان شاغل اعم از کارگر و کارمند در این شرایط عبارتند از:
الف – پائین بودن حقوق و عدم رعایت قوانین کار خود رژیم مطلقه فقاهتی حاکم.
ب - عدم امنیت شغلی.
ج – حقوق معوقه پرداخت نشده.
د – قراردادهای کار موقت و کار مشخص حتی به صورت سفید امضاء.
خامسا - «بیکاری در میان زنان کارگر بیشتر از بیکاری در میان مردان کارگر میباشد» به طوری که طبق آمارهای خود رژیم مطلقه فقاهتی حاکم «به ازای هر زن شاغل، 10 زن بیکار وجود دارد که به دلایل متعددی از جمله نبود کار و پائین بودن دستمزد و عدم امنیت کارگاهی، آنها از کار باز ماندهاند». به بیان دیگر «نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان است». قابل ذکر است که «بخش بزرگی از زنان کارگر در بخشهای غیر رسمی یا کارگاههای زیرزمینی به کار مشغولند که خارج از هر گونه آمار و نظارت میباشند.»
ادامه دارد