عاشورا و مکتب حسین به عنوان نماد همیشگی و جاویدان نبرد تاریخی، جنبشی، آگاهیبخش، رهائیبخش، عدالتطلبانه و آزادیخواهانه جبهه حق با جبهه باطل میباشد – قسمت پنج
ج - همچنین برای دستیابی به تحلیل تطبیقی از عاشورای حسین باید به این سؤال مهم پاسخ بدهیم که چرا خود امام حسین هدف برونی کردن قیامش در فرایند پسا مرگ معاویه بن ابیسفیان (در 15 رجب سال 60 هجری) در منشور حرکت عاشورای خود (در وصیتنامه به برادرش محمد بن حنفیه که در 28 رجب سال 60 هجری قبل از هجرت از مدینه به مکه خطاب به او مینویسد) انجام اصلاحات انقلابی در چارچوب مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر، آن هم با شیوه پیامبر اسلام و امام علی تعریف مینماید، نه تشکیل حکومت اسلامی، آنچنانکه طرفداران رویکرد انطباقی در تحلیل خود از پروسه پنج ماه و دوازده روز عاشورا مطرح میکنند؟
قبل از پاسخ به این سؤال لازم به ذکر است که امام حسین قبل از هجرت از مدینه به مکه (که شبانگاه 28 رجب سال 60 هجری صورت گرفت) و پس از امتناع از بیعت با یزید، برادرش محمد بن حنفیه را به عنوان نمایندهاش در مدینه معرفی میکند و در این معرفی نامه خطاب به محمد بن حنفیه، منشور حرکت خودش را به شکل وصیتنامه اینچنین مینویسد:
«بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. هَذَا مَا أَوْصَی بِهِ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ إلَی أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیه: آن الْحُسَینَ بْنَ عَلِی یشْهَدُ آن لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ، وَحْدَهُ لاَ شَرِیک لَهُ. وَأَنَّ مُحَمَّدًا صَلَّی اللَهُ عَلَیهِ وَءَالِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، جَآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ. وَأَنَّ الْجَنَّه وَالنَّارَ حَقٌّ. وَأَنَّ السَّاعَه ءَاتِیه لاَ رَیبَ فیها. وَأَنَّ اللَهَ یبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ. إنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِی أُمَّه جَدِّی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَهُ عَلَیهِ وَءَالِهِ؛ أُرِیدُ آن ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَی عَنِ الْمُنْکرِ، وَأَسِیرَ بِسِیرَه جَدِّی وَسِیرَه أَبِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِب. فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَهُ أَوْلَی بِالْحَقِّ، وَمَنْ رَدَّ عَلَی هَذَا أَصْبِرُ حَتَّی یقْضِی اللَهُ بَینِی وَبَینَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ؛ وَهُوَ خَیرُ الْحَاکمِینَ. وَ هَذِهِ وَصِیتِی إلَیک یا أَخِی؛ وَمَا تَوْفِیقِی إلاَّ بِاللَهِ، عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَإلَیهِ أُنِیبُ - به نام خداوندی که بر همه مخلوقاتش هم رحمان است و هم رحیم، این است وصیت حسین بن علی بن ابی طالب به برادرش محمد بن حنفیه، به درستی که حسین گواهی میدهد که نیست خدائی به جز پروردگار یکتا و بیشریک و محمد بندهٔ او و فرستادهاش میباشد که به حق از نزد حق آمده و بهشت و جهنم حق است و واقعیت دارد و هیچ شکی در آن نیست؛ و گواهی میدهد به اینکه خداوند برانگیزنده از درون قبرهاست. این حرکت من نه برای سرکشی و طغیان و نه از روی هوای نفس است و نه برای انجام کاری تباه و ستم بر کسی میباشد، تنها آنچه مرا به این جنبش عظیم دعوت میکند، طلب اصلاح امت جدم بر پایه مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر آن هم با شیوه جدم رسول الله (ص) و پدرم علی فرزند ابیطالب میباشد. پس هر کس که در برابر دعوت من، حق را از من پذیرفت چه بهتر و هر کس نپذیرفت، پایداری میکنم تا خداوند بین من و آن قوم داوری کند که او بهترین حکم کنندگان است؛ و این سفارش من است بتو ای برادر و توفیق را جز از خدای نخواهم و تنها بر وی توکل میکنم و به سوی او باز میگردم» (بحارالانوار - ج 44 - ص 328).
آنچه که از این منشور اعلام شده امام حسین (وصیتنامه امام حسین به برادرش محمد بن حنفیه) برای ما قابل فهم است اینکه:
1 - امام حسین قبل از هجرت و شروع حرکتش و فاز برونی کردن جنبش حقطلبانهاش «جهت مقابله کردن با تبلیغات سوء دستگاههای تبلیغاتی حکومت بنیامیه، شهادت به توحید و نبوت و معاد یعنی اصول اسلام میدهد» چرا که او خوب میداند که «از بعد از امتناع او از بیعت کردن با یزید و هجرت از مدینه به مکه و برونی کردن حرکت جنبش حقطلبانهاش، دستگاههای تبلیغاتی بنیامیه و یزید او را به ایجاد فتنه و تفرقه در جوامع مسلمین و سرکشی و طغیان و ارتداد از دین و توحید و باغی و طاغی بودنش، حرکتش را محکوم خواهند کرد.»
پر واضح است که امام حسین «با این شهادت به توحید و نبوت و معاد، پیشاپیش دستگاههای تبلیغاتی بنیامیه را سترون و خلع سلاح تبلیغاتی مینماید». لذا، در همین رابطه است که در ادامه آن میگوید: «من نه سرکشم و نه طاغی و نه باغی و نه ستمکار بلکه هدف من اصلاح جامعه و امت جدم بر پایه مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر، آن هم با شیوه پیامبر اسلام و پدرم علی بن ابی طالب میباشد». یادمان باشد که قبل از اعلام شهادت به توحید و نبوت و معاد توسط امام حسین در این منشور حرکت عاشورای خود با همین شیوه «ابوذر غفاری زمانی که توسط عثمان و معاویه میخواستند او را به ربذه تبعید کنند، در حضور بدرقه کنندگان که در رأس آنها امام علی و فرزندانش امام حسن و امام حسین بودند، خطاب به آنها منشور حرکت اعتراضی خودش را با اعلام شهادت به توحید و نبوت و معاد شروع کرد تا دستگاههای تبلیغاتی نظام عثمانی جهت سترون کردن حرکتش، خلع شعار کند.»
2 – در این منشور حرکت عاشورا «امام حسین هدف حرکت و هجرت و قیامش را اصلاح جامعه و امت رسول الله مطرح مینماید» که خود این امر نشان دهنده آن است که آنچنانکه امام علی در اعلام منشور خلافت خودش (پس از قبول خلافت تحت فشار کنشگران جنبش عدالتخواه مردم مصر و مدینه) و در نخستین خطبه خود (نهجالبلاغه صبحی الصالح - خطبه 16 - ص 57 - سطر پنجم به بعد) اعلام کرده بود، امام حسین هم در آن شرایط در تحلیل سیاسی – اجتماعی – اقتصادی که از جوامع مسلمین داشته است، مانند امام علی بر این باور بوده است که «جوامع مسلمین یا امت رسول الله در فرایند پسا وفات پیامبر اسلام به انحراف کشیده شده است و لذا وظیفه فوری او و یارانش (در جنبش حقطلبانه) اصلاح انقلابی جامعه میباشد، آن هم بر پایه بسترسازی جهت اعتلای جنبشهای اعتراضی عدالتخواهانه و حقطلبانه تکوین یافته از پائین مردم، نه از طریق کسب حکومت و کسب قدرت و اجرای احکام فقهی آنچنانکه طرفداران رویکرد انطباقی به عاشورا در طول بیش از نیم قرن گذشته بر طبل آن میکوبند.»
3 - دومین موضوعی که امام حسین در منشور حرکت خودش پس از طرح اصلاح انقلابی جامعه (به عنوان هدف حرکت خودش) مطرح میکند، «موضوع جوهر حرکتش است که در این منشور امام حسین جوهر حرکتش را بر پایه مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر تعریف مینماید» که این کاملاً «برعکس داوری طرفداران رویکرد انطباقی به عاشورا است، زیرا آنها جوهر حرکت امام حسین در پروسه حرکت عاشورا بر پایه فرمول تعیین تکلیف توسط کسب قدرت، تعریف میکنند.»
4 - سومین موضوعی که امام حسین در منشور حرکت عاشورای خود (همان وصیت نامه به برادرش محمد بن حنفیه) مطرح میکند، «شیوه مبارزه برای اصلاح انقلابی جامعه میباشد» که در این منشور امام حسین «بر شیوه مبارزه به شکل شیوه مبارزه پیامبر اسلام و امام علی تکیه مینماید» بنابراین از آنجائیکه شیوه مبارزه پیامبر اسلام بر پایه 13 سال حرکت مکی به صورت جنبش آگاهیبخش و رهائیبخش تکوین یافته از پائین بوده است و شیوه مبارزه امام علی در فرایند 25 سال پسا وفات پیامبر اسلام بر پایه تکوین جنبش آگاهیبخش و جنبش عدالتخواهانه تکوین یافته از پائین بوده است، میتوانیم داوری کنیم که در منشور حرکت عاشورا امام حسین، او «بر شیوه جنبشی آگاهیبخش و حقطلبانه تکوین یافته از پائین تکیه داشته است، نه شیوه جنگ مسلحانه آنچنانکه ابن عباس در مکه به امام حسین پیشنهاد کرد و امام حسین آن شیوه جنگ مسلحانه پیشنهادی ابن عباس را رد کرد و در برابر شیوه مبارزه مسلحانه پیشنهادی ابن عباس، بر شیوه جنبشی و رفتن به کوفه تکیه کرد.»
باری، در این رابطه است که ما میتوانیم در پاسخ به سؤال فوق که (چرا خود امام حسین در منشور حرکتش یا وصیت نامهاش به محمد بن حنفیه هدف برونی کردن قیامش، در فرایند پسامرگ معاویه بن ابی سفیان، اصلاح جوامع مسلمین یا امت پیامبر اسلام آن هم بر پایه مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر و با شیوه مبارزه جنبشی و آگاهیبخش و رهائیبخش و عدالتطلبانه پیامبر اسلام و امام علی تعریف میکند، نه کسب قدرت سیاسی و نه تشکیل حکومت اسلامی؟) بگوئیم که:
اولاً امام حسین با این منشور حرکتش (و یا با این وصیت نامهاش) و با این تعریف از هدف حرکتش میخواهد به همگان و آیندگان تاریخ بگوید که «امتناع او از بیعت با یزید، همه هدف حرکتش نبوده است، بلکه استارت و شروع حرکتش در این زمان میباشد.»
ثانیاً امام حسین در این منشور با تعریف استراتژی و تاکتیک و هدف حرکتش در پروسه عاشورا یعنی با بیان «وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِی أُمَّه جَدِّی مُحَمَّدٍ؛ أُرِیدُ آن ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَی عَنِ الْمُنْکرِ، وَأَسِیرَ بِسِیرَه جَدِّی وَسِیرَه أَبِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ - اصلاح امه پیامبر اسلام بر پایه مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر و با شیوه و متد خود پیامبر اسلام و امام علی» میخواهد مانند امام علی (نهجالبلاغه صبحی الصالح - خطبه 92 - ص 136 - سطر هشتم به بعد) که در برابر کنشگران جنبش عدالتخواهانه مردم مصر و مدینه پس از به قتل رساندن عثمان و تعیین آلترناتیوی او مطرح کرده بود و امام علی در این خطبه استراتژی خودش با جمله «دَعُونِی وَ الْتَمِسُوا غَیرِی...وَ أَنَا لَکمْ وَزِیراً خَیرٌ لَکمْ مِنِّی أَمِیراً» در خصوص عدم قبول قدرت و حکومت مطرح میکند و هرگز هدف خودش را تشکیل حکومت اسلامی (آنچنانکه طرفداران رویکرد انطباقی بیش از نیم قرن است که بر طبل آن میکوبند) مطرح نمیکند، بنابراین امام حسین هم در منشور حرکت عاشورای خود به صراحت اعلام میکند که «هدفش تشکیل حکومت اسلامی و کسب قدرت سیاسی و حرکت از بالا نیست، بلکه تنها به دنبال حرکت از پائین آن هم به شکل عملی و نظری در چارچوب استراتژی اصلاح جامعه و امت پیامبر اسلام و بر پایه مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر آن هم با شیوه و متد خود پیامبر اسلام و امام علی میباشد.»
ثالثاً عنایت داشته باشیم که امام حسین در منشور حرکت خودش (و یا در وصیتنامهاش به برادرش محمد بن حنفیه در زمان هجرت از مدینه به مکه در 28 رجب سال 60 هجری) در کنار طرح اعلام رسمی بیرونی و علنی کردن جنبش حقطلبانه خودش در فرایند پسامرگ معاویه بن ابی سفیان (که در 15 رجب سال 60 اتفاق افتاد) با بیان «إنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا» و پس از اینکه در آغاز این منشور و مرامنامه جنبش حقطلبانهاش توسط «طرح اصول توحید و نبوت و معاد به عنوان جهانبینی و ایدئولوژی جنبش حقطلبانهاش» به طرح موضوع اصلاح امه جدی، یا استراتژی جنبش حقطلبانه خودش میپردازد، در «چارچوب استراتژی اصلاح امت و یا جامعه پیامبر اسلام است که او به طرح امر به معروف و نهی از منکر (آن هم با شیوه خود پیامبر اسلام و امام علی) به مسئولیت، به عنوان موتور حرکتش میپردازد.»
ادامه دارد