سلسله درسهایی از نهجالبلاغه – قسمت سیزده
مبانی «اخلاق تطبیقی» در رویکرد امام علی (در نهجالبلاغه) و راههای مقابله نظری با «اخلاق انطباقی» و «اخلاق دگماتیستی» حاکم
ب - در رویکرد امام علی در نهجالبلاغه، «رابطه انسان با تقوا رابطه یکطرفه نیست، بلکه برعکس رابطه دو طرفه و دیالکتیکی میباشد» یعنی آنچنانکه «تقوا باعث خودآگاهی و صیانت انسان از گناهان میشود، انسان هم باید به موازات آن حافظ و نگهبان تقوا باشد.»
«أَیقِظُوا بِهَا نَوْمَکمْ وَ اقْطَعُوا بِهَا یوْمَکمْ وَ أَشْعِرُوهَا قُلُوبَکمْ وَ ارْحَضُوا بِهَا ذُنُوبَکمْ وَ دَاوُوا بِهَا الْأَسْقَامَ وَ بَادِرُوا بِهَا الْحِمَامَ وَ اعْتَبِرُوا بِمَنْ أَضَاعَهَا وَ لَا یعْتَبِرَنَّ بِکمْ مَنْ أَطَاعَهَا - به وسیله تقوا خودتان را از خواب بیدار سازید و به وسیله تقوا روز خود را به پایان برسانید و تقوی را پوشش خویش قرار بدهید و با تقوا گناهان خود را بشویید و با تقوا بیماریهایتان را درمان کنید و با تقوا به پیشباز مرگ بروید و از وخامت عاقبت کسانی که تقوا را ضایع کردند، عبرت بگیرید و مبادا که پیروان تقوا از شما پند بگیرند» (نهجالبلاغه صبحی الصالح – خطبه 191 – ص 284 – سطر 10 به بعد).
اختیار آن را نکو باشد که او / مالک خود باشد اندر اتقوا
چون نباشد حفظ و تقوی زینهار / دور کن آلت رها کن اختیار
مولوی – مثنوی – دفتر پنجم – ص 289 – سطر 30 به بعد
ج – در رویکرد امام علی در نهجالبلاغه، «تقوا عامل آزادی و رهائی انسان از زندان انفسی میشود.»
«فَإِنَّ تَقْوَی اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِیرَةُ مَعَادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ کلِّ مَلَکةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ کلِّ هَلَکةٍ بِهَا ینْجَحُ الطَّالِبُ وَ ینْجُو الْهَارِبُ وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ - همانا تقوای الهی کلید رستگاری است و توشه آخرت و بستر آزادی از هر بندگی و نجات از هر گونه هلاکت است. به وسیله تقوا است که هر جوینده به مقصود خود میرسد و هر گریزان نجات پیدا میکند و با تقوا است که آرمان توفیق وصول پیدا میکنند» (نهجالبلاغه صبحی الصالح – خطبه 229 – ص 351 – سطر 4 به بعد).
زین سبب پیغمبر با اجتهاد / نام خود و آن علی مولا نهاد
گفت هر کاو را منم مولا و دوست / ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آن که آزادت کند / بند رقیت ز پایت بر کند
چون به آزادی نبوت هادی است / مومنان را زانبیا آزادی است
مولوی – مثنوی – دفتر ششم – ص 419 – سطر 24 به بعد
د – در رویکرد امام علی در نهجالبلاغه تقوا برای متقی حصار و باروئی بلند و غیر قابل تسلط است که باعث قطع خطایا از متقی میشود.
«اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَی دَارُ حِصْنٍ عَزِیزٍ وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِیلٍ لَا یمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا یحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَیهِ أَلَا وَ بِالتَّقْوَی تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَایا وَ بِالْیقِینِ تُدْرَک الْغَایةُ الْقُصْوَی - بندگان خدا بدانید که تقوا خانهای است چون دژ استوار و فسق و فجور خانهای است بیبنیاد و خوار که فاسقان را از سقوط جلوگیری نمیکند و پناهنده به آن را در امان نگه نمیدارد. آگاه باشید تنها به وسیله تقوا است که میتوان ریشه خطایا را برید و تنها به وسیله یقین است که میتوان به نهایت درجه رشد و تکامل رسید» (نهجالبلاغه صبحی الصالح – خطبه 157 – ص 221 – سطر 9 به بعد).
شهوت دنیا مثال گلخن است / که از او حمام تقوی روشن است
لیک قسم متقی زین تون صفاست / زآن که در گرمابه است و در تقاست
اغنیا ماننده سرگین کشان / بهر آتش کردن گرمابه دان
اندر ایشان حرص بنهاده خدا / تا بود گرمابه گرم و با نوا
ترک این تون گیر و در گرمابه ران / ترک تون را عین آن گرمابه دان
هر که در تون است او چون خادم است / مرو را کاو صابر است و خادم است
تو نیان را نیز سیما آشکار / از لباس و از دخان و از غبار
پیش عقل این زر چو سرگین ناخوش است / گرچه چون سرگین فروغ آتش است
مولوی – مثنوی – دفتر چهارم – ص 219 – سطر 35 به بعد
باری، در این رابطه است که با توجه به موارد فوق در خصوص «تعریف رابطه تقوی و اخلاق» (در چارچوب مبانی اخلاق تطبیقی در رویکرد امام علی در نهجالبلاغه) میتوانیم بگوئیم که «آنچنانکه انسان به عنوان موضوع اخلاق تطبیقی امام علی در نهجالبلاغه میباشد» و «عدالت (در مؤلفههای مختلف عدالت انفسی، عدالت آفاقی یا عدالت فردی و عدالت اجتماعی و عدالت سیاسی و عدالت اقتصادی و عدالت حقوقی) به عنوان جوهر اخلاق تطبیقی امام علی در نهجالبلاغه میباشد» میتوان «تقوی را در رویکرد امام علی به عنوان تجربه دینی انفسی و آفاقی (آنچنانکه محمد اقبال لاهوری در فلسفه اول کتاب «بازسازی فکر دینی در اسلام» تبیین و تعریف مینماید) تعریف کرد» که مطابق این تعریف از تقوی است که آنچنانکه در خطبه 27 شاهد هستیم، امام علی «جهاد و مسئولیت اجتماعی را لباس تقوا تعریف میکند» برعکس آنچه که رویکرد دگماتیستی به تقوا بر این باورند که «حداکثر تقوی باید لباس جهاد بشود، نه جهاد لباس تقوا» آنچنانکه امام در خطبه فوق به آن اشاره مینماید. در این رابطه است که ما میتوانیم در آرایش و تقسیمبندی معانی مختلفی که در طول 14 قرن گذشته از تقوا شده است، کل این تعاریف مختلف را به سه دسته:
1 - تقوای دگماتیستی.
2 - تقوای انطباقی.
3 - تقوای تطبیقی، تقسیم نمائیم.
اول - در «رویکرد دگماتیستی به تقوا، تقوا تنها از جوهر پرهیز مکانیکی برخوردار میباشد» و مطابق رویکرد دگماتیستی از تقوا، عنصر «تقوا نیروئی است روحی و فردی، به عنوان حفاظ و زنجیر و زندان که منشاء گریز فرد از واقعیتها و محیط جهت اعتقادات دگماتیست فرد میشود». بدون تردید در رویکرد دگماتیستی به تقوا، «تقوای دگماتیستی مترادف با زهد و یا ترک دنیا میباشد» که البته این رویکرد دگماتیستی به تقوا و زهد کاملاً مخالف رویکرد امام علی در نهجالبلاغه میباشد. چراکه امام علی در کل نهجالبلاغه تنها در دو مورد به تعریف زهد میپردازد و در هر دو مورد زهد را در بستر تقوای تطبیقی تعریف میکند و به بیان دیگر امام علی در کل نهجالبلاغه «هرگز زهد را به صورت مکانیکی مانند رهبانیت در مسیحیت تعریف نکرده است» بلکه با تاسی از آیات قرآن در سوره حدید، امام علی به تعریف زهد تطبیقی در بستر تقوای تطبیقی میپردازد، نه زهد دگماتیستی مانند رهبانیت امروز مسیحیت.
«وَ قَالَ علیه السلام: الزُّهْدُ کلُّهُ بَینَ کلِمَتَینِ مِنَ الْقُرْآنِ، قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: { لِکیلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکمْ } وَ مَنْ لَمْ یأْسَ عَلَی الْمَاضِی وَ لَمْ یفْرَحْ بِالْآتِی فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَیهِ - امام علی فرمود: «همه زهد در دو کلمه قرآن قرار دارد و آن دو کلمه همان است که خدای سبحان (در سوره حدید - آیه 23) فرمود: «تا بر آنچه از دستتان رفته دریغ نخورید و بدانچه به شما رسیده شادمان مباشید؛ و هر کس که بر گذشته دریغ نخورد و اندوهگین نشود و به آینده خوشحال نگردد از دو سوی زهد گرفته است» (نهجالبلاغه صبحی الصالح – حکمت 439 - ص 553 – سطر 13 به بعد).
همچنین در چارچوب همین تعریف تطبیقی از زهد در بستر تقوای تطبیقی است که امام علی در خطبه 81 نهجالبلاغه میفرماید:
«أَیهَا النَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ وَ الشُّکرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ التَّوَرُّعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ فَإِنْ عَزَبَ ذَلِک عَنْکمْ فَلَا یغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَکمْ وَ لَا تَنْسَوْا عِنْدَ النِّعَمِ شُکرَکمْ فَقَدْ أَعْذَرَ اللَّهُ إِلَیکمْ بِحُجَجٍ مُسْفِرَةٍ ظَاهِرَةٍ وَ کتُبٍ بَارِزَةِ الْعُذْرِ وَاضِحَةٍ - ای مردم، زهد کوتاه کردن آرزو و سپاسگزاری هنگام نعمت و از ناروا پارسایی ورزیدن است و اگر از عهده این کار برنیایید و حرام بر شکیبایی شما پیروز نگردد و سپاسگزاریتان را در هنگام برخورداری از نعمتها فراموش ننمایید خداوند با حجتهای آشکار و روشن و کتابهای آسمانی واضح که موارد عذر را بیان نموده است راه عذر را بر شما بسته است» (نهجالبلاغه – صبحی الصالح – خطبه 80 – ص 106- سطر 6 به بعد).
دوم – «تقوای انطباقی» میباشد که «تقوا را به صورت ترمز و یا سلف کنترل و یا خویشتنداری تعریف مینماید». مطابق این تعریف از تقوا، منهای اینکه «تقوا فقط جنبه فردی دارد» مهمتر از آن این است که «در تقوای انطباقی، تقوا فقط دارای جوهر پرهیز میباشد و آن هم پرهیز فردی» در نتیجه در «تقوای انطباقی دیگر تقوا از جوهرستیز در عرصه جهاد و مسئولیت اجتماعی برخوردار نیست»؛ و دیگر تقوای انطباقی نمیتواند آنچنانکه امام علی در خطبه فوق (خطبه 27 نهجالبلاغه) میگوید: «جهاد لباسی برای تقوا بشود.»
ادامه دارد