سلسله درسهایی از نهجالبلاغه – قسمت شانزده
مبانی «اخلاق تطبیقی» در رویکرد امام علی (در نهجالبلاغه) و راههای مقابله نظری با «اخلاق انطباقی» و «اخلاق دگماتیستی» حاکم
باری، در این رابطه است که میتوان داوری کرد که امام علی در عبارات فوق به کمیل (حکمت 147 نهجالبلاغه) «اعلام استراتژی آینده خودش میکند» چراکه او به دنبال «جایگزین کردن آگاهی» به عنوان ارزش در جامعهای است که در طول 25 سال گذشته «قدرت به عنوان معیار ارزشها بوده است» («وَ الْعِلْمُ حَاکمٌ وَ الْمَالُ مَحْکومٌ عَلَیهِ»، «وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِی الدَّهْرُ»).
د - در عبارات فوق (حکمت 147) امام علی در «تعریف دین» میگوید: «دین شناخت علم و دانش است» («معر فه العلم دین») شاید اگر در رابطه با این تعریف اما م علی از دین، با تاسی از طه حسین مصری در کتاب علی و بنون بگوئیم: «پس از قطع وحی بر بشریت داوری به این عظمت از دین نشده است» سخنی به گزاف نگفتهایم بدون تردید داوری علامه محمد اقبال لاهوری در باب دین، تاسی او از همین تعریف امام علی از دین میباشد.
رمز دین مصطفی دانی که چیست / فاش دیدن خویش را شاهنشهی است
چیست دین؟ دریافتن اسرا خویش / زندگی مرگ است بیدیدار خویش
آن مسلمانی که بیند خویش را / از جهانی برگزیند خویش را
از ضمیر کائنات آگاه اوست / تیغ لاموجود الا الله اوست
در مکان و لامکان غوغای او / نه سپهر آواره در پهنای او
تا دلش سری زاسرار خداست / حیف اگر از خویشتن نا آشناست
ندهٔ حق وارث پیغمبران / او نگنجد در جهان دیگران
تا جهانی دیگری پیدا کند / این جهان کهنه را بر هم زند
بینصیب از حکمت دین نبی / آسمانش تیره از بیکوکبی
کم نگاه و کور ذوق و هرزه گرد / ملت از قال و اقولش فرد فرد
مکتب ملأ و اسرار کتاب / کور مادر زاد و نور آفتاب
دین کافر فکر و تدبیر جهاد / دین ملأ فی سبیل الله فساد
اصل دین این است اگر ای بیخبر / میشود محتاج ازو محتاجتر
وای آن دینی که خواب آرد ترا / باز در خواب گران دارد ترا
سحر و افسون است یا دین است این؟ / حب افیون است یا دین است؟
کلیات اشعار فارسی اقبال – فصل مسافر – ص 417 – سطر 20 به بعد
2 - بدون تردید نهجالبلاغه آئینه تمام نمای شخصیت امام علی میباشد.
«الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ - آدمی نهفته در زیر زبان خویش است» (نهجالبلاغه صبحی الصالح – حکمت 148 – ص 497 - سطر 12) و اگر چه نهجالبلاغه چهار قرن بعد از شهادت امام علی توسط سید رضی به صورت گزینشی بر پایه بلاغت جمعآوری شده است (و برعکس قرآن) از آنجائیکه پس از چهار قرن مطالب نهجالبلاغه توسط سید رضی از حافظه مردم جمعآوری شده است (و بدون تردید ناخالصیهائی هم در آن وجود دارد) اما با همه این خودویژگیها، «نهجالبلاغه گنجینهای از بلاغت و حکمت میباشد» و نهجالبلاغه کتابی است که محمد عبده (همرزم سید جمال الدین اسدآبادی) در توصیف آن میگوید: «در همه مردم عرب زبان یک نفر نیست مگر آنکه معتقد است که سخن علی بعد از قرآن و کلام نبوی شریفترین و بلیغترین و پر معنیترین و جامعترین سخنان است» و نهجالبلاغه کتابی است که مسعودی در توصیف آن (یک قرن قبل از سید رضی در جلد دوم کتاب مروج الذهب خود) مینویسد: «بیش از 480 و اندی خطابه امام علی بوده که مردم در مقامات مختلف تا قرن سوم از حفظ داشتهاند و تمامی این خطابهها امام علی بالبداهه و بدون یاداشت و پیشنویس انشاء میکرده و مردم هم الفاظ آن را میگرفتند و به حافظه خود میسپردند» و نهجالبلاغه کتابی است که حاصل آتشفشانی قلهای است که تنها در مدت 5 سال و چهار ماه آخر عمر 63 ساله امام علی آتشفشانی کرده است. (و عجیب اینکه امام علی در بقیه 58 سال عمرش خاموش بوده است) و نهجالبلاغه کتابی است که حاصل تلاش نظری و عملی مردی میباشد که پیامبر خطاب به او گفته بود که: «یا علی إذا رأیت الناس یتقربون إلی خالقهم بأنواع آلبر تقرب أنت إلیه بأنواع العقل تسبقهم - ای علی چون مردمان با کثرت عبادت میخواهند به تقرب الی الله دست پیدا کنند تا از طریق تفکر و عقل به این امر بپرداز تا بر همه آنها سبقت بگیری» (معراجیه – ابن سینا – ص 56) و نهجالبلاغه دستاورد انسانی است که خودش در باب خودش میگوید: «لَوْ کشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً - اگر پرده برداشته شود بر یقین علی نسبت به خداوند افزوده نمیشود.»
نهجالبلاغه حاصل نگاه جهانبینی مردی است که خودش در وصف خودش میگوید: «مَا رَأیتُ شَیئًا إلاَّ وَ رَأیتُ اللهَ مَعَهُ - در این جهان چیزی ندیدم مگر اینکه خدا را با او دیدم» و نهجالبلاغه محصول کار نظری و عملی مردی است که خود در باره خودش میگوید: «إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْکلَامِ وَ فِینَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَینَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ - همانا ما فرماندهان سپاه سخنیم، ریشه درخت سخن در میان ما دویده و جا گرفته و شاخههایش بر سر ما ریخته است» (نهجالبلاغه صبحی الصالح – خطبه 233 - ص 354 – سطر 2) و نهجالبلاغه مذاب گداختههای سرد شده آتشفشانی است که در طول عمر 63 ساله خودش حتی برای یکساعت در مکتب هیچ نظریهپرداز شرق و غرب قرن هفتم میلادی تلمذ نکرده است و «تنها یک امی بکر بوده است که از سن 9 سالگی تا 33 سالگی در دامن پیامبر اسلام فقط و فقط با تجربه دینی دو مؤلفهای انفسی و آفاقی توانسته است به آن قله تکامل وجودی و اگزیستانسی بشریت دست پیدا کند» که بعد از پیامبر اسلام در طول 14 قرن گذشته هیچ مسلمانی نتوانسته است، به آن قله دست پیدا کند؛ و نهجالبلاغه هر چند چهار قرن بعد از شهادت امام علی توسط سید رضی جمعآوری شده است و هرچند برای مدت چهار قرن محتوای نهجالبلاغه از طریق حافظهها انتقال پیدا کرده است و هر چند که دخالت حافظهها در انتقال محتوای نهجالبلاغه باعث ناخالص شدن محتوای نهجالبلاغه شده است، ولی با همه این اوصاف، نهجالبلاغه «اولین کتابی است در تاریخ 14 قرن اسلام تاریخی که در فلسفه سیاسی تکوین پیدا کرده است» و نهجالبلاغه اولین کتابی است که بعد از قطع وحی و وفات پیامبر اسلام توانسته است «مبانی اسلام جنبشی (که توسط پیامبر اسلام در چارچوب جنبش رهائیبخش تکوین پیدا کرد) در چارچوب جنبش عدالتخواهانه تدوین پیدا کند.»
قابل ذکر است که آخرین سنگر دفاع از «اسلام جنبشی» جنبش عاشورای اما م حسین در سال 60 - 61 بود که امام حسین در چارچوب جنبش حقطلبانه خودش تلاش کرد که «اسلام جنبشی پیامبر اسلام و امام علی را نهادینه تاریخی برای آینده مسلمانان بکند» ولی متاسفانه «از بعد از عاشورا اسلام جنبشی پیامبر اسلام و امام علی و امام حسین فرایند فقاهتی به خود گرفت» که این اسلام فقاهتی در دوران حکومت امام علی پس از شکست در جنگ صفین توسط خوارج بنیان گذاشته شد و فرمان تکفیر و شهادت امام علی توسط خوارج و همچنین فرمان خروج از دین و شهادت امام حسین توسط شریح قاضی «همه در چارچوب همین اسلام فقاهتی صورت گرفت». همان اسلام فقاهتی که در طول بیش از هزار سال گذشته، به عنوان اسلام مسلط در جوامع مسلمین در آمد؛ و قطعاً تا زمانی که این اسلام فقاهتی حاکم توسط «جنبش بازسازی معلمان کبیرمان اقبال و شریعتی» به «اسلام جنبشی» استحاله پیدا نکند، هر گونه اصلاح دینی تطبیقی در جوامع مسلمین غیر ممکن میباشد.
نهجالبلاغه کتابی است که در طول 14 قرن گذشته پس از قرآن به عنوان مظهر زیبائی سخن در عالم اسلام مطرح بوده است و علی الدوام در این رابطه تاکنون رقیبی پیدا نکرده است و نهجالبلاغه کتابی است که به اقرار اغلب دانشمندان و نویسندگان و ادبای حتی معاصر غیر شیعی عرب زیباترین متن عرب است، یعنی سخنانی است که از نظر ادبی در اوج زیبائی و از نظر فکر در عمق بسیار و از نظر اخلاق سرمشق و نمونه است؛ و در نهجالبلاغه عباراتی هست که هر خوانندهای اقرار میکند که در اندیشه بشریت نظایر این عبارات وجود ندارد. قابل ذکر است که «زیبائی سخن درک کردنی است، نه وصف کردنی است» بنابراین، تنها افرادی که سخنشناس باشند در این رابطه میتوانند صاحبنظر باشند ولی آنچه در این رابطه قابل توجه میباشد، اینکه «فونکسیون این زپبائی سخن باعث گردیده است که پس از 14 قرن برای خواننده نهجالبلاغه، این خطبهها و دعاها و وصایا و نامه و حکمتهای نهجالبلاغه همان لطف و حلاوت و گیرندگی و جذابیتی داشته باشد که برای مردم آن روز داشته است.»
بر این مطلب اضافه کنیم که اگر چه نثر نهجالبلاغه الان با نثر متون عربی توسط سخنشناسان مقایسه میشود. ولی آنچه در این رابطه حائز اهمیت میباشد، اینکه در داوری «زیبائی سخن نهجالبلاغه» باید عامل زمان را هم در نظر بگیریم. به این معنی که در زمانی نهجالبلاغه تدوین یافته است که اساساً «زبان نثر عرب، زبان نبوده است» و فقط شعر عرب به شکل بسیار محدودی برجستگی داشته است. به بیان دیگر «نثر عرب در قرن اول هجری هرگز نثری که بشود به آن متن گفت نبوده است». بعضی از نامههایی که از قرن اول هجری باقی مانده است، نشان میدهد که نامهها عبارتند از چند کلمه بسیار خشک و بدون جملهسازی درست، در صورتی که «نهجالبلاغه نشان دهنده نثری است که در دوره کمال ادبیات بشر، در عالیترین مرحله تلطیف زبان نویسندگی و همچنین ادبیات ممکن میباشد.»
ادامه دارد