سلسله درسهای از نهجالبلاغه – قسمت اول
«فهم و شناخت تطبیقی نهجالبلاغه» برای «فهم و شناخت تطبیقی قرآن»
معلم کبیرمان شریعتی در راستای شناخت تطبیقی (نه انطباقی و نه دگماتیستی) امام علی بر این باور است که «شناخت تطبیقی امام علی تنها در چارچوب روش دیالکتیکی امکانپذیر میباشد» لذا او میگوید: «ممکن نیست بتوان علی را شناخت بیآنکه معاویه، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، عثمان، خوارج و دیگر دشمنان او را شناخت» (م. آ. ج 7 - ص 129 - سطر 12).
لذا در همین رابطه است او در خصوص جایگاه امام علی در بستر شناخت تطبیقی اسلام و قرآن و پیامبر اسلام معتقد است که «ما در عرصه شناخت تطبیقی به امام علی تکیه میکنیم تا پیامبر اسلام را گم نکنیم». بدون تردید معنای دیگر این حرف آن است که طرفداران شیعه علوی (برعکس طرفداران شیعه دگماتیست صفوی، شیعه دگماتیست فقاهتی، شیعه دگماتیست حکومتی، شیعه دگماتیست روایتی، شیعه دگماتیست زیارتی و شیعه دگماتیست مداحیگرائی) هرگز به دنبال آن نیستند که «از امام علی در برابر پیامبر اسلام رقیبی یا هم ردیفی بسازند بلکه برعکس طرفداران شیعه علوی بر این باورند که از مسیر شناخت تطبیقی امام علی، ما بهتر میتوانیم به شناخت تطبیقی پیامبر اسلام دست پیدا کنیم چراکه امام علی یکی از دست پروردگان پیامبر اسلام و یکی از میوههای شجره نبوت پیامبر اسلام بوده است» و بنابراین به مصداق «تعرف الاشجار باثمارها» از طریق شناخت تطبیقی میوه شجره نبوت، ما بهتر میتوانیم به شناخت تطبیقی پیامبر اسلام و قرآن دست پیدا کنیم.
در این رابطه است که باید بگوئیم «یکی از هدفهای جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 43 سال گذشته حرکت برونی خودش (از اردیبهشت سال 58 الی الان که فاز برونی حرکتمان در ادامه سه سال فاز درونی یعنی از خرداد 55 تا اردیبهشت 58 تکوین پیدا کرد) چه در فرایند عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین و چه در فرایند افقی یا جنبشی نشر مستضعفین در خصوص طرح شناخت تطبیقی نهجالبلاغه و شناخت خود امام علی این بوده است تا توسط شناخت تطبیقی نهجالبلاغه (نه شناخت انطباقی و نه شناخت دگماتیستی نهجالبلاغه) بتوانیم به شناخت تطبیقی قرآن و پیامبر اسلام دست پیدا کنیم». بدین خاطر در خصوص چگونگی دستیابی به شناخت تطبیقی نهجالبلاغه و حتی شناخت تطبیقی خود امام علی در شرایط تندپیچ امروز جامعه بزرگ ایران، برای ما سؤالهای قابل طرح است که به عنوان مقدمه درس جدید سلسله درسهای نهجالبلاغه در اینجا مطرح میکنیم.
جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 43 سال گذشته (از اردیبهشت سال 58 الی زماننا هذا) با طرح سلسله درسهائی از نهجالبلاغه و شناخت علی چه هدفی و چه ایدهای را دنبال میکند؟
آیا بدون نهجالبلاغهشناسی و علیشناسی در قرن بیست و یکم، ما میتوانیم به صورت تطبیقی قرآن صامت را به حرف درآوریم؟ قابل ذکر است که امام علی در باب جوهر و مکانیزم هدایتگری قرآن و یا قرآن به عنوان راهنمای عمل میفرماید: «قرآن خود به خود خاموش است، شما باید آن را به حرف درآورید»، «ذَلِک الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَلَنْ ینْطِقَ - قرآن را به سخن گفتن وادار کنید چرا که خود به خود با شما سخن نمیگوید» (نهجالبلاغه صبحی الصالح – خطبه 158 – ص 223 – سطر 6).
چگونه میتوانیم از طریق نهجالبلاغهشناسی و علیشناسی در قرن بیست یکم پیامبر اسلام را (آنچنانکه شریعتی میگوید) گم نکنیم و همچنین چگونه میتوانیم با شناخت تطبیقی نهجالبلاغه جوهر حقیقی قرآن را فهم نمائیم؟
آیا بدون شناخت تطبیقی نهجالبلاغه و بدون شناخت تطبیقی علی، ما میتوانیم در قرن بیست و یکم بین شیعه داعشی، شیعه طالبانی، یا شعیه حکومتی، شیعه فقاهتی و زیارتی و روایتی و مداحیگری (که در طول 43 سال گذشته در چارچوب رژیم مطلقه فقاهتی بر جامعه ما حکومت میکند) با شیعه علوی جنبشی حقطلبانه، عدالتخواهانه و رهائیبخش مرزبندی بکنیم؟
آیا بدون نهجالبلاغهشناسی و علیشناسی تطبیقی ما میتوانیم جهت همگرائی مسلمانان بر پایه پیوند شیعه علوی و تسنن محمدی تکیه بکنیم؟
آیا بدون نهجالبلاغهشناسی و علیشناسی تطبیقی، ما میتوانیم از ذبح شدن اسلام جنبشی در پای اسلام حکومتی در شرایط امروز جامعه بزرگ ایران توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم جلو گیری نمائیم؟
آیا ما میتوانیم در این شرایط بر پایه شناخت تطبیقی از نهجالبلاغه و شناخت تطبیقی از امام علی از ذبح کردن اسلام حقیقت در پای اسلام مصلحت جلوگیری نمائیم؟
آیا ما میتوانیم بر پایه شناخت تطبیقی نهجالبلاغه و شناخت تطبیقی امام علی از ذبح شدن اسلام تطبیقی قرآنی در پای اسلام دگماتیست روایتی و زیارتی و ولایتی جلو گیری بکنیم؟
آیا ما میتوانیم در جامعه ایران که 43 سال است که توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در راستای نهادینه کردن حاکمیت و حکومت و موجودیت و مشرو عت خود شیعه جنبشی علوی را در پای شیعه صفوی و حکومتی و روایتی و ولایتی و فقاهتی ذبح میکنند، بازتولید نمائیم؟
آیا ما میتوانیم در این شرایط که در جوامع مسلمانان توسط اسلام حکومتی و فقاهتی تسنن محمدی را در پای تسنن اموی ذبح میکنند، با تکیه بر شناخت تطبیقی نهجالبلاغه جلوگیری نمائیم؟
آیا ما میتوانیم با بازشناسی تطبیقی نهجالبلاغه و امام علی، اسلام جنبشی و عاشورای جنبشی که 14 قرن است در پای اسلام فقاهتی ذبح شده است بازتولید بکنیم؟
آیا اصلاً اسلام جنبشی توان و پتانسیل بازتولید در بستر بازشناسی تطبیقی قرآن و نهجالبلاغه دارد؟
آیا در این شرایط اسلام تطبیقی علی و نهجالبلاغه میتواند اسلام فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی حاکم را (که در خدمت رژیم مطلقه فقاهتی میباشد) به چالش بکشد؟
آیا بدون نهجالبلاغهشناسی و علیشناسی تطبیقی، ما میتوانیم به خودسازی (آنچنانکه قرآن میگوید) از مسیر جامعهسازی و تاریخسازی دست پیدا کنیم؟
آیا بدون نهجالبلاغهشناسی و علیشناسی تطبیقی، ما میتوانیم به راه و روش بازسازی تطبیقی اسلام تاریخی و بازتفسیر تطبیقی قرآن دست پیدا کنیم؟
آیا بدون نهجالبلاغهشناسی و علیشناسی تطبیقی، ما میتوانیم به جوهر رهائیبخش جنبش نبوی 23 سال حرکت مکی و مدنی پیامبر اسلام دست پیدا کنیم؟
آیا بدون نهجالبلاغهشناسی و علیشناسی تطبیقی، ما میتوانیم به جوهر جنبشی عدالتخواهانه امام علی در سه دهه پسا وفات پیامبر اسلام دست پیدا کنیم؟
آیا بدون نهجالبلاغهشناسی و علیشناسی تطبیقی، ما میتوانیم به رمز رهائیبخش و عدالتخواهانه و حقطلبانه قرآن صامت دست پیدا کنیم؟
آیا بدون زندگی کردن فردی و اجتماعی با نهجالبلاغه و امام علی یا به عبارت دیگر بدون تجربه دینی فردی و اجتماعی با نهجالبلاغه (آنچنانکه معلم کبیرمان حضرت مولانا علامه محمد اقبال لاهوری در کتاب گرانسنک بازسازی فکر دینی و دیوان اشعارش مطرح میکند و این تجربه دینی را به صورت امری جدای از تجربه عرفانی عرفای گذشته تبیین مینماید) میتوان با تجربه عرفانی در چارچوب اسلام صوفیانه فردگرا و جامعهگریز و دنیاستیز اشعریگری به معراج وجودی و اگزیستانسی همراه با اسرای اجتماعی دست پیدا کرد؟
آیا بدون شناخت تطبیقی نهجالبلاغه و امام علی (در راستای شناخت تطبیقی قرآن صامت و پیامبر اسلام) ما میتوانیم در جامعه بزرگ امروز ایران و در عرصه اعتلای جنبشهای فراگیر دموکراتیک خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین امروز جامعه ایران و همچنین در بستر پراکسیس صنفی و مدنی و سیاسی (با عنایت به اینکه اعماق جامعه بزرگ ایران دینی میباشد) انرژی عظیم تودههای جنبشی و خیزشی را آزاد بکنیم و جنبشهای دینامیک اجتماعی را از دل گروههای مختلف اجتماعی جامعه ایران ایجاد بکنیم؟
ادامه دارد