سلسله درس‌های از نهج‌البلاغه – قسمت دوم

«فهم و شناخت تطبیقی نهج‌البلاغه» برای «فهم و شناخت تطبیقی قرآن»

 

آیا می‌توانیم بالاخره در شرایط تندپیچ امروز جامعه بزرگ ایران تنها آلترناتیو دینامیک و دموکراتیک و تکوین یافته از پائین به صورت خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل از تمامی جریان‌های بیرونی این جنبش‌های دینامیک (از داخل‌نشین‌ها تا خارج‌نشین‌ها از راست راست تا چپ چپ) به صورت دیالکتیکی از دل همین جنبش‌های دینامیک حاصل نمائیم؟

یادآوری می‌کنیم که در تئوری سیاسی تمامی جریان‌های داخل‌نشین و خارج‌نشین جامعه سیاسی ایران مدت 43 سال است که خود جامعه بزرگ ایران به عنوان تنها نیروی فاعل و عامل غایب می‌باشد، لذا در غیبت جامعه ایران در طول 43 سال گذشته تمامی این جریان‌های جامعه سیاسی ایران (از راست راست تا چپ چپ از داخل‌نشین ها تا خارج‌نشین ها) در به حرکت درآوردن موتور بزرگ یا جامعه بزرگ ایران ناتوان و ناکام بوده‌اند. بدیهی است حتی در شرایطی مثل دی‌ماه 96 یا آبان‌ماه 98 که موتور بزرگ در جامعه ایران به صورت خیزش‌های ملی به حرکت درآمده است، این به حرکت درآمدن موتور بزرگ منهای اینکه صورت خیزشی و اتمیزه داشته است (نه جنبشی سازمان‌یافته) صورتی دینامیک و خودجوش و تکوین یافته از پائین داشته است نه هدایت شده از بالا توسط جریان‌های خارج‌نشین یا داخل‌نشین از راست راست تا چپ چپ. البته این جریان‌های خارج‌نشین و داخل‌نشین جامعه سیاسی ایران از راست راست تا چپ چپ در طول 43 سال گذشته «در چارچوب استراتژی کسب قدرت سیاسی برای جریان خاص خود از بالای سر مردم ایران پیوسته و علی الدوام به دنبال آن بوده و هستند تا از نمد افتاده این خیزش‌های اتمیزه و بی‌سر و بی‌برنامه برای خود کلاهی بدوزند که البته همه این‌ها شکست خورده‌اند»، بنابراین همچنان پس از 43 سال در جامعه بزرگ ایران «سؤال کلیدی و استراتژیک این می‌باشد که چگونه می‌توانیم در بستر پراکسیس صنفی و مدنی و سیاسی خود توده‌ها انرژی عظیم آنها را به صورت سازمان‌یافته توسط آگاهی‌های ایدئولوژیک و سیاسی آزاد بکنیم؟»

همان هدف بزرگی که معلم کبیرمان شریعتی در طول 14 سال (از سال 42 تا سال 56) در کادر استراتژی آگاهی‌بخش خود (و در ادامه رویکرد معلم کبیرمان حضرت مولانا علامه محمد اقبال لاهوری) به دنبال آن بود تا توسط بازسازی تطبیقی اسلام تاریخی بتواند از کانال آگاهی‌های ایدئولوژیک در جامعه دینی ایران انرژی عظیم و دینامیک توده‌های عظیم جامعه ایران به صورت دموکراتیک آزاد نماید تا با سازمان‌یابی این انرژی عظیم و دینامیک توده‌ها توسط جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بتوان شرایط برای حاکمیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شوراهای فراگیر و همگانی و سرتاسری شهروندان جامعه بزرگ ایران فارغ از هر گونه تبعیض و تفاوت، آن هم به صورت تکوین یافته از پائین و خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل از تمامی جریان‌های جامعه سیاسی داخل و خارج‌نشین از راست راست تا چپ چپ فراهم کرد؟

در این رابطه سؤال کلیدی همچنان این می‌باشد که «آیا بدون شناخت تطبیقی نهج‌البلاغه و امام علی در این شرایط می‌توانیم در راستای بازسازی تطبیقی اسلام تاریخی و بازتولید تطبیقی تفسیر قرآن صامت و بازشناسی تطبیقی پیامبر اسلام در جامعه دینی ایران گام اساسی برداریم؟»

«پاسخ موجز و کپسولی و اجمالی ما به این سؤال فربه منفی می‌باشد»؛ یعنی در جامعه دینی ایران «ما بدون بازسازی و بازشناسی و بازتولید تطبیقی راه علی، سخن علی، جنبش علی، رویکرد علی هرگز و هرگز نمی‌توانیم انرژی عظیم توده‌های اعماق جامعه بزرگ ایران به صورت دینامیک و بر پایه آگاهی‌های ایدئولوژیک آزاد بکنیم». چراکه بر این باوریم که «شناخت تطبیقی نهج‌البلاغه و امام علی در این عصر و زمان می‌تواند در جامعه ایران به عنوان تنها مسیر در راستای بازسازی تطبیقی اسلام تاریخی و شناخت تطبیقی قرآنی و پیامبر اسلام (به عنوان آبشخور آگاهی‌های ایدئولوژیکی) جهت آزاد کردن انرژی عظیم توده‌ها و جهت به چالش کشیدن اسلام فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی و حکومتی حاکم و جهت به چالش کشیدن عاشورای حکومتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و جهت به چالش کشیدن تشیع صفوی و فقاهتی و سنتی امروز مردم ایران و جهت به چالش کشیدن اسلام دگماتیست هزار ساله حوزه‌های فقاهتی و همچنین جهت به چالش کشیدن اسلام صوفیانه اشعری‌گری فردگرا و دنیاگریز و اجتماع‌ستیز و جهت جایگزین کردن اسلام جنبشی رهائی‌بخش و حق‌طلبانه و عدالت‌خواه بر پایه آگاهی ایدئولوژیک یاری رساند.»

در این رابطه آخرین سؤال دیگری که قابل طرح است اینکه «چگونه شناخت تطبیقی نهج‌البلاغه و امام علی در این شرایط می‌تواند علاوه بر بسترسازی جهت بازسازی تطبیقی اسلام تاریخی (فقه‌زده تقلیدگرا، تکلیف‌محور، تعبدگرا، فلسفه‌زده یونانی ارسطوئی، افلاطونی و کلامی اشعری‌گری و صوفیانه دنیا گریز، اجتماع‌ستیز، فردگرا و اختیارستیز) خود این شناخت تطبیقی از نهج‌البلاغه و امام علی می‌تواند در جامعه امروز ایران به عنوان یک آگاهی تطبیقی عظیم ایدئولوژیک جهت آزادسازی انرژی عظیم موتور بزرگ در پراکسیس مطالباتی صنفی و مدنی و سیاسی بشود؟»

باری پاسخی که علامه محمد اقبال لاهوری به آخرین سؤال ما می‌دهد این است که:

مسلم اول شه مردان علی / عشق را سرمایهٔ ایمان علی

از ولای دود مانش زنده‌ام / در جهان مثل گهر تابنده‌ام

نرگسم وارفتهٔ نظاره‌ام / در خیابانش چو بو آواره‌ام

زمزمه آر جوشد زخاک من ازوست / می اگر ریزد زتاک من ازوست

خاکم و از مهر او آئینه‌ام / می‌توان دیدن نوا در سینه‌ام

از رخ او فال پیغمبر گرفت / ملت حق از شکوهش فر گرفت

قوت دین مبین فرموده‌اش / کائنات آئین‌پذیر از دوده‌اش

مرسل حق کرد نامش بوتراب / حق یدالله خواند درام الکتاب

هرکه دانای رموز زندگیست / سر اسمای علی داند که چیست

خانه تاریکی که نام او تن است / عقل از بیداد او در شیون است

فکر گردون رس زمین پیما ازو / چشم کور و گوش ناشنوا ازو

از هوس تیغ دو رو دارد بدست / رهروان را دل برین رهزن شکست

شیر حق این خاک را تسخیر کرد / این گل تاریک را اکسیر کرد

مرتضی کز تیغ او حق روشن است / بوتراب از فتح اقلیم تن است

مرد کشور گیر از کراری است / گوهرش را آبرو خودداری است

هرکه در آفاق گردد بوتراب / باز گرداند زمغرب آفتاب

هرکه زین بر مرکب تن تنگ بست / چون نگین بر خاتم دولت نشست

زیر پاش اینجا شکوه خیبر است / دوست او آنجا قسیم کوثر است

از خودآگاهی یداللهی کند / از یداللهی شهنشاهی کند

ذات او دروازه شهر علوم / زیر فرمانش حجاز و چین و روم

حکمران باید شدن بر خاک خویش / تا می روشن خوری از تاک خویش

خاک گشتن مذهب پروانگیست / خاک را آب شو که این مردانگیست

سنگ شو ای همچو گل نازک بدن / تا شوی بنیاد دیوار چمن

از گل خود آدمی تعمیر کن / آدمی را عالمی تعمیر کن

گر بناسازی نه دیوار و دری / خشت از خاک تو بندد دیگری

ای زجور چرخ ناهنجارتنگ / جام تو فریادی بیداد سنگ

در عمل پوشیده مضمون حیات / لذت تخلیق قانون حیات

خیز و خلاق جهان تازه شو / شعله در بر کن خلیل آوازه شو

با جهان نامساعد ساختن / هست در میدان سپر انداختن

مرد خودداری که باشد پخته کار / با مزاج او بسازد روزگار

گر نسازد با مزاج او جهان / می‌شود جنگ آزما با آسمان

بر کند بنیاد موجودات را / می‌دهد ترکیب نو ذرات را

گردش ایام را بر هم زند / چرخ نیلی فام را بر هم زند

می‌کند از قوت خود آشکار / روزگار نو که باشد سازگار

در جهان نتوان اگر مردانه زیست / همچو مردان جان سپردن زندگیست

آزماید صاحب قلب سلیم / زور خود را از مهمات عظیم

عشق با دشوار ورزیدن خوش است / چون خلیل از شعله گل چیدن خوشست

کلیات اشعار فارسی مولانا علامه محمد اقبال لاهوری – اسرار خودی – ص 33 و 34 و 35 از سطر 14 به بعد

ادامه دارد