ما چه می‌گوئیم؟ - قسمت پنجاه و سه

 

ط - از نظر شریعتی، در حکومت روحانیت، از آنجائیکه روحانیت خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین و جامعه تعریف می‌نمایند، در هیچگونه ستم و تجاوز و تعدی بر مردم و مخالفین خود تردیدی به خود راه نمی‌دهند.

ی - از نظر شریعتی علت و دلیل عادی شدن تجاوز و تعدی و جنایت و کشتار و نسل کشی و قتل و عام و شکنجه و غیره در حکومت روحانیت، در این است که روحانیت رضای خدا در هر گونه جنایت و عملکرد خود تعریف می‌نماید، نه برعکس.

ک – از نظر شریعتی، اوج فاجعه در استبداد و دیکتاتوری حکومت روحانیت بر جامعه در آنجا می‌باشد که روحانیت با تعریف مشروعیت آسمانی خود ساخته برای خود و همراه با نفی هر گونه حق تعیین سرنوشت برای شهروندان جامعه و نفی حقوق شهروندی برای افراد جامعه، برای پیروان مذاهب دیگر نه تنها هیچگونه حق تعیین سرنوشت قائل نیستند بلکه حق حیات آنها را هم به چالش می‌کشند و در چارچوب اسلام فقاهتی و اسلام روایتی خود آنها را نجس و مغضوب خدا و گمراه و دشمن راه دین و حق می‌شمارند.

ل - از نظر شریعتی، اوج فساد حکومت روحانیت یا حکومت آخوندیسم از آنجا شکل می‌گیرد که روحانیت خود را به عنوان بندگان برتر خدا نسبت به دیگران تعریف می‌کنند و غیر از کاست خود تمامی مردم جامعه و دیگر جوامع بشری را آدم درجه دوم به حساب می‌آورند؛ و البته تعریف دین و مذهب در حکومت دینی آخوندیسم، اطاعت از حکومت می‌باشد و اوجب الواجبات هم در حکومت دینی حفظ همین حکومت می‌باشد و در راستای حفظ این حکومت نه تنها نماز و روزه و حج مردم دینی قابل تعطیل می‌دانند، بلکه آنچنانکه آذری قمی هم می‌گفت، ولی مطلقه فقاهتی حاکم حتی می‌تواند توحید را هم تعطیل کند.

م - از نظر شریعتی «استبداد روحانیت سنگین‌ترین و زیان‌آورترین انواع استبدادها در تاریخ بشر است» (آنچنانکه درم. آ. ج 4. ص 263 با صراحت مطرح می‌کند).

ن - از نظر شریعتی «در حکومت روحانیت از آنجائیکه همه بردهٔ رهبر فقهی تعریف می‌شوند، فردپرستی به صورت مذهب و دین تعریف می‌شود و فردپرستی مشروعیت آسمانی پیدا می‌کند و بر مردم تزریق می‌شوند تا عکس رهبر را در ماه ببینند و یا ریش رهبر را در داخل قرآن‌های خود جستجو می‌کنند» (م. آ. ج 2 - ص 73).

ع – از نظر شریعتی «در حکومت روحانیت آزادی فکری و تحمل اندیشه دیگران و تنوع مذهب و فکر به عنوان یک فاجعه تعریف می‌گردد» (م. آ. ج 2 - ص 149).

ص – از نظر شریعتی، «در حکومت روحانیت تبعیض جنسیتی، تبعیض سیاسی، تبعیض اجتماعی، تبعیض قومیتی، تبعیض مذهبی و فرهنگی به عنوان مذهب و فقه و دین تعریف می‌شود.»

ف - از نظر شریعتی، آنچنانکه در عبارات فوق به وضوح آشکار است «رأی و تصویب جمهور مردم بی‌معنی می‌شود» و آنچنانکه محمد تقی مصباح یزدی می‌گفت: «اگر همه در برابر رأی و اعتبار آسمانی روحانیت مطرح بشود، جنبه صوری و کاذب دارد و برای کسب مشروعیت بین‌المللی و راضی کردن مردم است و نه به عنوان یک واقعیت جهت تعیین سرنوشت مردم به دست خود مردم و نه برای حاصل شدن مشروعیت بالائی‌های قدرت به دست مردم است.»

ق - از نظر شریعتی «از آنجائیکه در حکومت روحانیت قدرت و ثروت و اطلاعات جامعه در دست روحانیت قرار می‌گیرد و حاکمیت هم در حکومت روحانیت به صورت سلسله مراتبی تعیین می‌شوند و این سلسله مراتب قدرت در حکومت روحانیت بدل به یک سلسله مراتب ثابت و بورکراتیک بر پایه سرنیزه تبدیل می‌گردد، استبداد و دیکتاتوری بدل به یک ساختار سراسری و فراگیر در جامعه می‌شود و روحانیت به صورت یک باند همیشه حاکم سه مؤلفه‌ای زر و زور و تزویر و تمرکز یافته در یکجا در می‌آید» (م. آ. ج 2 - ص 274).

ر – از نظر شریعتی، در حکومت روحانیت از آنجائیکه حاکمیت خود را نماینده خدا در زمین می‌دانند و جز برای کاست خود هیچگونه حق و حقوقی انسانی برای دیگر گروه‌های اجتماعی قائل نیستند و تمامی حقوق دیگر گروه‌های غیر از روحانیت تنفیذ شده و مشروعیت یافته توسط روحانیت تعریف می‌کنند، در نتیجه همین امر باعث می‌گردد تا که تمام قدرت سه مؤلفه‌ای زر و زور و تزویر (که در دیگر رژیم‌های استبدادی و دیکتاتوری صورت جدا از هم دارند) در حکومت آخوندیسم در یک نقطه و حتی در یک فرد متمرکز بشود و با تمرکز آن شرایط برای تحقق ولایت مطلقه فقیه بر تمامی مؤلفه‌های قدرت فراهم بشود.

ش - از نظر شریعتی، از آنجائیکه «تمرکز قدرت فساد می‌آورد و تمرکز مطلقه قدرت فساد مطلق می‌آورد، حکومت روحانیت و آخوندیسم فاسدترین حکومت‌ها در تاریخ بشر می‌باشند.»

عاشرا در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 46 سال گذشته عمر خود (از خرداد سال 1355 الی الان) چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران «کنش‌گران پیشگامان مستضعفین ایران در بستر استراتژی آگاهی‌بخش خود با رویکرد اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی در کادر دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای یا توزیع عادلانه و اجتماعی و دموکراتیک قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات، به عنوان جنبش یا برنامه هرگز نباید حزبی جدای از جنبش‌های افقی دموکراتیک خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و دینامیک تکوین یافته از پائین تشکیل بدهند». همچنین کنش‌گران پیشگامان مستضعفین ایران در این چارچوب، «جز منافع جامعه یا منافع مستضعفین بالنده (چه در جبهه آزادی‌خواهانه اقشار میانی و یا منافع کنش‌گران اردوگاه کار و زحمت) منافعی دیگر ندارند و نمی‌توانند اصول فرقه‌ای خاصی برای خودشان تعریف بکنند». به بیان دیگر خودویژگی کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «تکیه بر منافع مشترک کل جامعه و گروه‌های مختلف جامعه ایران اعم از اقشار میانی و اردوگاه عظیم کار و زحمت می‌باشد و در مراحل اعتلای جنبش‌های دموکراتیک (اعم از جنبش کارگران، جنبش معلمان، جنبش دانشجوئی، جنبش زنان، جنبش‌های اقلیت‌های قومی و ملی و مذهبی و غیره) کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در عرصه استراتژی آگاهی‌بخش خود باید راهبر (نه رهبر) و آگاهی‌گر و سازمان‌یاب و گفتمان‌ساز کنش‌گران جنبش‌های دینامیک دمکراتیک صنفی و سیاسی و مدنی باشند» بنا براین، در این رابطه است که ما می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که «جنبش پیشگامان مستضعفین ایران برعکس دیگر جریان‌های جامعه سیاسی ایران در داخل و خارج از کشور نمی‌خواهند، پرچم فرقه‌ای خاص یا طبقه‌ای خاص و یا حزبی خاص و یا جریانی خاص و یا فرد خاصی را برافروزند»؛ و باز در همین رابطه است که «کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران هرگز مدعی آن نیستند که توسط دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای به عنوان جنبش و یا رویکرد و یا برنامه، نسخه‌ای حاضر و آماده برای درمان همه دردهای جامعه امروز ایران دارند». مهم‌ترین ادعای کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران این است که آنها بر این باورند که «نیروی واقعی و عامل و تغییر دهنده جامعه ایران خود همین مستضعفین بالنده ایران در دو جبهه عظیم آزادی‌خواهانه اقشار میانی و یا اردوگاه عظیم کار و زحمت ایران می‌باشد که در چارچوب دموکراسی مستقیم و دموکراسی شورائی یا دموکراسی مشارکتی بر پایه شوراهای فراگیر و همگانی و سراسر در جامعه بزرگ ایران می‌توانند با در دست گرفتن دموکراتیک قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات شرایط برای استقرار و تحقق دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای در جامعه بزرگ ایران فراهم نمایند».

بر این مطلب بیافزائیم که آنچه که باعث گردیده که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 46 سال گذشته (از خرداد سال 55 الی الان) تلاش وافر و همه جانبه‌ای در راستای ارتقاء سطح انسجام نظریه دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع عادلانه و اجتماعی و دموکراتیک قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) داشته باشند و پیوسته و علی الدوام تلاش کرده و تلاش می‌کند تا رویکرد دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای خود را در سیاست‌ها و تاکتیک‌ها و استراتژی خودشان انعکاس همه جانبه بدهند، این بوده که کنش‌گران جنبش پیشگامان پیوسته و علی الدوام به دنبال اصلاحات عمیق انقلابی و یا انقلاب عمیق اصلاحاتی در کادر دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای برای جامعه بزرگ ایران بوده‌اند.

ما می‌گوئیم در روند گذار جامعه بزرگ ایران به سمت دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای سه عامل اهمیت اساسی دارند که عبارتند از:

1 - میزان مداخله مردم در اداره عمومی جامعه توسط دموکراسی مستقیم یا دموکراسی مشارکتی بر پایه شوراهای فراگیر و همگانی و سراسری خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل تکوین یافته از پائین.

2 - توزیع عادلانه قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات.

3 - خود حکومتی دموکراتیک مردم یا گروه‌های مختلف جامعه ایران (از اقشار میانی تا اعماق جامعه بزرگ ایران توسط شوراهای دموکراتیک فراگیر و سراسری و همگانی تشکیل شده توسط همه شهروندان جامعه) در سه قوه مقننه و قضائیه و مجریه.

ادامه دارد