ما چه میگوییم؟ - قسمت پنجاه و شش
پر واضح است که «بدون اجتماعی شدن کار، امکان اجتماعی قدرت اقتصادی یا دموکراسی اقتصادی یا سوسیالیسم اقتصادی در جامعه ایران وجود ندارد» بهبیاندیگر، «تا زمانی که در جامعه ایران در چارچوب سرمایهداری رانتی و نفتی و وابسته و فقاهتی حاکم کار بهصورت غیر اجتماعی و پراکنده و توسط واحدهای بیارتباط و کم ارتباط با همدیگر صورتمیگیرد امکان مادیت یافتن کار جمعی و در ادامه آن روحیه جمعی و وجدان اجتماعی یا وجدان جمعی وجود ندارد.»
دوم - جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 46 سال گذشته (از خرداد سال 1355 تا به امروز، چه در فاز سازمانی یا عمودی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران یا چه در فرایند حرکت درون تشکیلاتی و چه در فرایند حرکت برون تشکیلاتی) پیوسته بر این باور بوده است که «دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای (توزیع عادلانه و اجتماعی و دموکراتیک قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) در بعد اجتماعی قدرت اقتصادی، سوسیالیسم جامعهمحور (نه سوسیالیسم طبقهمحور مارکسی و یا سوسیالیسم حزب – دولت لنینیستی) شریعتی و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران هرگز و هرگز بهمعنای توزیع عادلانه فقر و فلاکت بین گروههای اجتماعی جامعه بزرگ ایران نیست بلکه برعکس جوهر سوسیالیسم یا دموکراسی اقتصادی جامعهمحور شریعتی و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران اشتراک در ثروت جامعه بزرگ ایران میباشد.»
ما میگوییم «لازمه تحقق سوسیالیسم و دموکراسی اقتصادی جامعهمحور (نه طبقهمحور و نه حزب – دولتمحور) مادیت یافتن نیروهای تولیدی پیشرفته است». بدونتردید معنای دیگر این حرف آن است که «بدون مادیت یافتن نیروهای تولیدی پیشرفته در جامعه ایران نهتنها امکان ایجاد جامعه سوسیالیست جامعهمحور (نه سوسیالیسم طبقهمحور و نه سوسیالیسم حزب – دولتمحور) در جامعه بزرگ ایران وجود ندارد و نهتنها امکان مادیت یافتن وجدان اجتماعی و روحیه جمعی در جامعه بزرگ ایران وجود ندارد و نهتنها امکان تکوین کار اجتماعی در جامعه ایران وجود ندارد و نهتنها امکان تحقق دموکراسی اجتماعی و دموکراسی سیاسی یا تقسیم قدرت سیاسی و قدرت اطلاعات در چارچوب مشارکت مستقیم و بیواسطه تمامی افراد جامعه ایران بهصورت علیالسویه توسط دموکراسی مستقیم و دموکراسی مشارکتی (نه دموکراسی نیابتی و یا دموکراسی صرف نیابتی) وجود ندارد و نهتنها امکان تکوین جنبشها و شوراهای فراگیر و همگانی و سراسری خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و دینامیک و مستقل و تکوین یافته از پایین وجود ندارد و نهتنها امکان دستیابی به ثروت روز افزون اجتماعی برای جامعه بزرگ ایران وجود ندارد» بلکه از همه مهمتر اینکه حتی امکان ظهور و تکوین و شکلگیری انسان دموکراتیک و سوسیالیست و تراز نوین هم در جامعه بزرگ ایران وجود ندارد.»
ما میگوییم با تحقق و تکوین نیروهای تولیدی پیشرفته است که همراه با فراوانی مادی، فراوانی ذهنی بهصورت اجتماعی و فراگیر در جامعه مادیت پیدا میکند و در ادامه آن شرایط برای بلوغ و اعتلای جامعه سوسیالیستی و دموکراتیک فراهم میگردد.
سوم –بدون اجتماعی شدن کار و بدون تکوین نیروهای تولیدی پیشرفته اصلاً امکان اجتماعی شدن مالکیت بر و سایل تولید توسط جامعه بزرگ ایران که لازمه تحقق دموکراسی اقتصادی در چارچوب دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای میباشد وجود پیدا نمیکند.
ما میگوییم دو مؤلفه اجتماعی شدن کار و تکامل نیروی کار در پیوند دیالکتیکی و تنگاتنگ با یکدیگر مادیت پیدا میکند نه بهصورت مکانیکی و جدای از هم.
ما میگوییم مناسبات سرمایهداری رانتی و نفتی و غارت و غنیمتی و وابسته و فقاهتی حاکم بر جامعه ایران (در طول شش دهه گذشته، از سال 41 - 42 که توسط رفرم ارضی شاه – کندی این سرمایهداری رانتی و نفتی و حکومتی و وابسته توانست در جامعه ایران استقرار پیدا کند و مناسبات سرمایهداری توانست جایگزین مناسبات زمینداری سابق بشود الی الان) بهعنوان مانع و سد اصلی تکوین اجتماعی شدن کار و تکامل نیروی کار در کشور ایران بوده است و بزرگترین آفتی که کار اجتماعی و رشد و تکامل نیروهای تولیدی در کشور ایران تهدید مینماید همین پراکندگی واحدهای تولیدی و توزیعی و خدماتی میباشد.
چهارم - از دیگر شروط و زمینهساز دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای (توزیع اجتماعی و عادلانه و دموکراتیک قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) در جامعه بزرگ ایران، تجدید سازمان قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی در کشور ایران است بهعبارت دیگر تحقق دموکراسی اقتصادی و دموکراسی سیاسی در جامعه ایران در گرو تجدید سازمان قدرت اجتماعی مردم ایران بر پایه تکوین جامعه مدنی جنبشی و شورایی فراگیر و سراسری و همگانی گروههای مختلف مردم ایران چه در جبهه عظیم آزادیخواهانه اقشار میانی و چه در جبه عظیم اردوگاه کار و زحمت پائینیهای جامعه بزرگ ایران میباشد.
ما میگوییم تجدید سازمان قدرت اجتماعی جامعه بزرگ ایران در کادر دموکراسی اجتماعی شرط لازم و ضروری تحقق دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای یا توزیع عادلانه و دموکراتیک و اجتماعی سه مؤلفهای میباشد.
پنجم - اگر در بستر پروسه تکوین دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای، بهجای تکیهبر دموکراسی اجتماعی، دموکراسی سیاسی مطلق بشود و کسب قدرت سیاسی در غیبت دموکراسی اجتماعی یا جامعه مدنی جنبشی و شورایی فراگیر و همگانی و سراسری خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پایین، مادیت پیدا کند، حتی در پیشرفتهترین دموکراسیهای سیاسی، دموکراسی اقتصادی یا اجتماعی شدن قدرت اقتصادی در جامعه نمیتواند بهعنوان سنتز جدید مادیت پیدا کند.
ما میگوییم دموکراسی اقتصادی و یا اجتماعی شدن قدرت اقتصادی در جامعه در کادر سوسیالیسم جامعهمحور شریعتی (نه سوسیالیسم طبقهمحور مارکسی و یا سوسیالیسم حزب – دولتمحور لنینیستی) تنها بهعنوان یک سنتز جدید از دل دموکراسی اجتماعی قابل حصول میباشد نه از دل دموکراسی سیاسی تکوین یافته از بالا.
ششم - بزرگترین مانع و سد تکوین دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای (توزیع عادلانه و دموکراتیک و اجتماعی قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) بهعنوان یک پروسه نه بهعنوان یک پروژه، وجود استبداد و اختناق و فضای بسته و سرکوب است، چراکه نخستین فونکسیون استبداد در جوامع استبدادزده، عدم رشد و ارتقا شعور اجتماعی مردم است و البته همین عدم رشد و ارتقا شعور اجتماعی است که مانع اصلی تکوین دموکراسی اجتماعی و ظهور فراگیر و همگانی و سراسری جامعه مدنی شورایی و جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پایین میشود.
ما میگوییم «همیشه بیحقی عمومی شرط بقای رژیمهای مستبد و توتالیتر بوده است» بهعبارت دیگر «بدون مشارکت مردم توسط دموکراسی اجتماعی استبداد بهعنوان یک پدیده تاریخی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نمیتواند در جامعه از پایین و بهصورت همه جانبه به چالش کشیده شود.»
هفتم - برنامه مشترک محمد اقبال و شریعتی و جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در عرصه بسترسازی برای تحقق و مادیت پیدا کردن دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای (توزیع عادلانه و دموکراتیک و اجتماعی کردن قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اطلاعات) را میتوان به این صورت فرموله کرد:
الف - دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای یا همان اجتماعی کردن سه مؤلفه قدرت زر و زور و تزویر حاکم بهصورت سلبی و ایجابی تنها بر پایه دموکراسی و سوسیالیسم جامعهمحور قابل تحقق میباشد نه دموکراسی و سوسیالیسم حزبمحور و یا طبقهمحور.
ب – تجدید سازماندهی اجتماعی باید در چارچوب جامعه مدنی جنبشی و شورایی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پایین صورت بگیرد نه از بالا توسط دولت و یا احزاب و یا دیکتاتوری پرولتاریا و غیره.
ج – "تجدید سازماندهی سیاسی و اقتصادی در چارچوب دموکراسی سه مؤلفهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی تنها توسط مشارکت عمومی همه جامعه یا همه شهروندان بهصورت علیالسویه (فارغ از هر گونه تبعیض جنسیتی، طبقاتی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی، قومیتی و غیره) در تعیین سرنوشت و مسیر حرکت جامعه و نظارت فعال بر سطوح مختلف دستگاههای اجرایی و تقنین و قضائی کشور توسط شوراهای فراگیر و همگانی و سراسری خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پایین و یا بهعبارت دیگر در بستر دموکراسی بیواسطه یا دموکراسی مستقیم و دموکراسی مشارکتی امکانپذیر میباشد.
د - در عرصه دموکراسی اجتماعی (بسترساز دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای) به همان میزان که شرکت فعال و مستقیم مردم در سیاست و اداره حاکمیت و امور عمومی جامعه مؤثر میباشد به تناسب آن آزادیهای سیاسی بهعنوان شرط حیاتی برای قوام و دوام دموکراسی جامعهمحور سه مؤلفهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی (نه دموکراسی حزبمحور و نه دموکراسی دولتمحور و نه دموکراسی طبقهمحور) و شرکت فعال همه شهروندان یا کنشگران اجتماعی مؤثر میباشد.
ادامه دارد